متی

۲۶«بنابراین، از آنان مترسید. هیچ‌چیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچ‌چیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد.۲۷آنچه در تاریکی به شما گفتم، در روشنایی بیان کنید و آنچه در گوشتان گفته شد، از فراز بامها اعلام نمایید.۲۸از کسانی که جسم را می‌کشند امّا قادر به کشتن روح نیستند، مترسید؛ از او بترسید که قادر است هم روح و هم جسم شما را در جهنم هلاک کند.۲۹آیا دو گنجشک به یک پول سیاه فروخته نمی‌شوند؟ با اینهمه، حتی یک گنجشک نیز بدون خواست پدر شما به زمین نمی‌افتد.۳۰حتی موهای سر شما به‌تمامی شمرده شده است.۳۱پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است.

۳۲«هر‌که نزد مردم مرا اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد؛۳۳امّا هر‌که مرا نزد مردم انکار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را انکار خواهم کرد.

۳۴«گمان مبرید که آمده‌ام تا صلح به زمین بیاورم. نیامده‌ام تا صلح بیاورم، بلکه تا شمشیر بیاورم!۳۵زیرا آمده‌ام تا:

«‌”پسر را بر پدر،

دختر را بر مادر و

عروس را بر مادرشوهرش برانگیزانم.

۳۶دشمنان شخص، اهل خانۀ خودش خواهند بود.“

۳۷«هر‌که پدر یا مادر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد؛ و هر‌که پسر یا دختر خود را بیش از من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد.۳۸هر‌که صلیب خود را برنگیرد و از پی من نیاید، شایستۀ من نباشد.۳۹هر‌که بخواهد جان خود را حفظ کند، آن را از دست خواهد داد و هر‌که جان خود را به‌خاطر من از دست بدهد، آن را حفظ خواهد کرد.

۴۰«هر‌که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و کسی که مرا پذیرفت، فرستندۀ مرا پذیرفته است.۴۱هر‌که پیامبری را از آن‌رو که پیامبر است بپذیرد، پاداش پیامبر را دریافت خواهد کرد، و هر‌که پارسایی را از آن‌رو که پارساست بپذیرد، پاداش پارسا را خواهد گرفت.۴۲هر‌که به این کوچکان، از آن‌رو که شاگرد منند، حتی جامی آب سرد بدهد، آمین، به شما می‌گویم، بی‌پاداش نخواهد ماند.»

Gemeinschaft



Allein, allein, das möchte niemand sein.
Er sucht Gemeinschaft, die ihn mag,
wünscht einen Freund für jeden Tag.


Allein, allein, das kann gar nicht sein.
Er braucht ein Haus, Brot, Kleid und Licht.
Alleine schaffen kann er´s nicht.


Allein, allein, das darf auch niemand sein.
Wer ganz auf sich allein gestellt,
ist übel dran in dieser Welt. 


Allein, allein, das soll auch niemand sein.
Der eine trägt des anderen Last,
die eine Hand die andre fasst. 

Stell dir einmal vor, du müsstest ganz alleine leben. Du hättest keine Familie die dich trösten könnte, wenn du traurig bist, keine Freunde, mit denen du lachen und weinen kannst, und keinen Spielkameraden, mit dem du spielen kannst.
- Das Leben wäre schrecklich einsam. Kein Mensch kann ganz alleine sein, ohne Liebe, Trost und Hoffnung. Deshalb leben Menschen zusammen in Gemeinschaften. In einer Gemeinschaft helfen sich die Menschen gegenseitig und sind füreinander da, in guten wie in schlechten Zeiten.
Die kleinste Gemeinschaft ist die Familie. Weitere Gemeinschaften sind Wohngemeinschaften, wo viele Menschen zusammenleben, Dorfgemeinschaften oder gar die Gemeinschaften der Menschen in einer Stadt. Auch ein Volk ist eine Gemeinschaft.
Auch Jesus hat nicht allein gelebt. Er hatte eine Familie und viele Freunde um sich. Er hat sie eingeladen, mit ihm zusammen zu leben. Seine Freunde sind mit Ihm im Land umhergezogen und haben anderen Menschen von dem Weg erzählt, auf dem sie Gott finden können. Viele Menschen haben sich ihnen angeschlossen. Sie nennen sich Christen, weil sie so leben wollen wie Jesus Christus. Auch diese Zusammenkunft ist eine Gemeinde. Christen helfen anderen, den Weg zu Gott zu gehen.

Von Jesus will ich singen,
von Jesus, meinem Freund.
Sein Wort, sein Tun, sein Leben
als Licht am Weg mir scheint.


Er brachte frohe Botschaft:
"Gott ist für alle da,
für Große und für Kleine,
für Menschen fern und nah." 


Den Armen gab er Hoffnung,
den Hungernden das Brot.
Er segnete die Kinder,
half Kranken in der Not.


Er brachte Gottes Güte
in vieler Menschen Haus. 
Er schloss auch nicht die Sünder
von seiner Liebe aus.


Aus Liebe zu den Menschen,
aus Liebe auch zu Gott
war er bereit zu sterben,
ging er in seinen Tod.

Gott gab ihm neues Leben,
Er ließ ihn nicht im Stich.
Was Er getan an Jesus
ist Hoffnung auch für mich. :-)

تماس تلفنی نرگس محمدی از زندان زنجان بعد از ۱۲ روز بی خبری

به مدت ۵ روز بینایی‌ام را از دست دادم

به خاطر شرایط وخیم بیمارستان خواستار بازگشت به زندان شدم


narges-m_hospital.jpg
نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر بعد از ۱۲ روز بی خبری سرانجام با خانواده خود تماس گرفت و اعلام کرد مجددا به زندان زنجان منتقل شده است.

به گزارش سایت ملی-مذهبی بعد از انتشار شایعات نگران کننده در مورد وضعیت وخیم جسمی نرگس محمدی و تشدید این نگرانی به دلیل عدم امکان ملاقات با خانواده،خانم محمدی در تماسی تلفنی خبر داد در زندان به زمین خورده و صورت وی به شدت آسیب دیده است. بنا بر گفته های وی ابتدا مسئولان زندان با ارجاع او به پزشک زندان قصد اعزام این زندانی سیاسی را به بیمارستان نداشته اند اما پزشک زندان با توجه به وضعیت وخیم خانم محمدی زیر بار مسئولیت مداوای او نرفته و تاکید کرده ایشان باید به بیمارستان منتقل شود. در نتیجه تاکید پزشک،مسئولان زندان وی را به بیمارستان ولیعصر منتقل و در بخش مغز و اعصاب بستری می کنند.

شدت جراحت وارده به خانم محمدی به حدی بوده که او بینایی خود را به مدت چند روز از دست داده است. خانم محمدی در تماس تلفنی خود با اشاره به این موضوع تصریح کرده :«به مدت ۵ روز توانایی بینایی خود را از دست دادم. بعد از پنج روز مراقبت و نگهداری بینایی‌ام را دوباره به دست آوردم.»

خانم محمدی بعد از ۵ روز بستری در بیمارستان ولیعصر به بیمارستان شهید بهشتی منتقل شده وسرانجام روز جمعه مجددا به زندان زنجان منتقل می شود.

شرایط بیمارستان به قدری وخیم بوده است که خانم محمدی چندین بار درخواست کرده است مجددا وی را به زندان منتقل کنند. از زمان خواب تا ساعت ۷ صبح ماموران زندان دست وی را با دستبند به تخت بسته اند. این در حالی بوده است که یک مامور خانم در داخل اتاق و یک مامور مرد هم در خارج از اتاق حضور داشته اند.

در اتاق محل بستری خانم محمدی پرده های ضخیمی نصب شده بود که امکان هر گونه ارتباط با بیرون را سلب می کرد. عدم ارتباط با خانواده و عدم امکان تماس تلفنی با علی و کیانا فرزندان دو قلوی خانم محمدی باعث شده بود او تقاضای بازگشت به زندان را مطرح کند.

این شرایط به حدی وخیم بوده که خانم محمدی در مدت زمان بستری خود دو بار به فلج عضلانی و تشنج مبتلا می شود. در یکی از این دو بار مدت زمان تشنج ۶ ساعت طول کشیده است.

این زندانی سیاسی مجبور بوده روزانه ۱۰ تا ۱۵ قرص بخورد.

گفتنی است مسئولان زندان چند روز پیش به خانواده این زندانی سیاسی اعلام کرده بودند برای آزادی او باید وثیقه ششصد میلیون تومانی تهیه کنند. این در حالی است که پیش از این وثیقه تعیین شده پانصد میلیون تومان بود.

نرگس محمدی به بیماری فلج عضلانی مبتلاست و نا خودآگاه زمین می خورد . این موضوع می تواند عواقب جدی برای سلامتی اش داشته باشد. وی باید برای درمان خود تحت نظر پزشک متخصص بوده و مداوایش باید در فضایی آرام به دور از استرس انجام شود. اما متاسفانه مسئولان پرونده وی به دلایلی نامشخص از این اقدام سرباز می زنند.

مسئولان پرونده وی نه تنها به این شرایط توجه نکرده بلکه در اقدامی غیر قانونی او را به زندان زنجان منتقل کردند. هم بندیان خانم محمدی محکومان به فساد، فحشا و اعتیاد هستند. بحران های بزرگ اجتماعی که متاسفانه این هموطنان را گرفتارو قربانی مناسباتی ناسالم کرده است. این زندانیان به صورت روزانه با هم درگیری های شدید و در برخی موارد خونین دارند. وقوع این درگیری ها می تواند وضعیت جسمی نرگس محمدی را وخیم تر از قبل کند.

همه این اتفاقات در حالی رخ می دهد که نرگس محمدی اعتقاد دارد دفاع از حقوق بشر و اعتراض به نقض حقوق اولیه انسان ها از سوی اصحاب قدرت جرم نیست. دیگر آن که طبق قوانین، بیماری که تحمل شرایط زندان را ندارد و این موضوع از سوی پزشکان متخصصش مورد تاکید قرار گرفته ، نباید در زندان نگهداری شود. ضمن آن که انتقال بدون دلیل از زندان اوین به زندان زنجان هم غیرقانونی است.

نرگس محمدی پیش تر نسبت به تکرار حادثه زهرا کاظمی و هدی صابر برای خود هشدار داده بود. وی در نامه ای که از زندان نوشت مسئولیت مرگ عامدانه خود را متوجه مسئولان زندان کرد.

Jesus Worte




Ich bin die Auferstehung und das Leben. Wer an mich glaubt, wird leben, auch wenn er gestorben ist; und jeder, der lebt und an mich glaubt, wird nicht sterben in Ewigkeit. (Joh 11,25-26)


Ich bin der gute Hirt. Der gute Hirt gibt sein Leben für die Schafe. Der aber Mietling ist und nicht Hirt, und dem die Schafe nicht zu eigen gehören, sieht den Wolf kommen, läßt die Schafe im Stich und flieht, und der Wolf räubert unter ihnen und versprengt sie. Er ist eben ein Mietling, und es liegt ihm nichts an den Schafen. Ich bin der gute Hirt, ich kenne die Meinen, und die Meinen kennen mich, so wie mich der Vater kennt und ich den Vater kenne, und ich gebe mein Leben für die Schafe. (Joh 10,11-15)


Da trat Jesus vor sie und sprach zu ihnen: "Mir ist alle Gewalt gegeben im Himmel und auf Erden. Geht darum hin und macht alle Völker zu Jüngern, indem ihr sie tauft auf den Namen des Vaters und des Sohnes und des Heiligen Geistes und sie lehrt, alles zu halten, was ich euch aufgetragen habe. Seht, ich bin mit euch alle Tage bis zum Ende der Welt." 
(Matth 28,18-20)


"Euer Herz erschrecke nicht! Glaubt an Gott und glaubt an mich! Im Hause meines Vaters sind viele Wohnungen. Wäre es nicht so, hätte ich es euch gesagt; denn ich gehe hin, euch eine Stätte zu bereiten." (Joh 14,1-2)


"Wer von euch, der hundert Schafe hat und eines davon verliert, läßt nicht die neunundneunzig in der Wüste und geht dem verlorenen nach, bis er es findet? Und hat er es gefunden, legt er es voll Freude auf seine Schultern, und kommt er nach Hause, ruft er Freunde und Nachbarn zusammen und sagt zu ihnen: Freut euch mit mir, denn ich fand mein Schaf, das verloren war. Ich sage euch: Ebenso wird Freude sein im Himmel über einen einzigen Sünder, der sich bekehrt, mehr als über neunundneunzig Gerechte, die der Umkehr nicht bedürfen." (Luk 15,4-7)


Vom Feigenbaum aber lernt das Gleichnis: Wenn sein Zweig schon saftig wird und die Blätter treiben, erkennt ihr, dass der Sommer nahe ist. Ebenso auch sollt ihr, wenn ihr dies alles seht, erkennen, dass er nahe ist an den Türen. Wahrlich, ich sage euch: Nicht wird vergehen dieses Geschlecht, bis dies alles geschieht. Himmel und Erde werden vergehen, meine Worte aber werden nicht vergehen. (Matth 24,32-35)



Ich bin als Licht in die Welt gekommen, damit jeder, der an mich glaubt, nicht in der Finsternis bleibt. Und wenn jemand meine Worte hört und nicht hält, richte nicht ich ihn. Denn ich bin nicht gekommen, um die Welt zu richten, sondern um sie zu retten. 
(Joh 12,35-36)


Denn Gott hat seinen Sohn nicht in die Welt gesandt, damit er die Welt richte, sondern damit die Welt durch ihn gerettet werde. (Joh 3,16-17)


Kommet her zu mir alle, die ihr mühselig und beladen seid, so will ich euch Ruhe geben. Nehmet mein Joch auf euch und lernet von mir, denn ich bin sanftmütig und von Herzen demütig; so werdet ihr Ruhe finden für eure Seelen. Denn mein Joch ist sanft und meine Last ist leicht. (Matth 11,25-30)


Was aus dem Fleisch geboren ist, das ist Fleisch, und was aus dem Geist geboren ist, das ist Geist. Wundre dich nicht, dass ich dir sage: ihr müßt von oben her geboren werden. (Joh. 3,5-7)



Ich bin der Weg, die Wahrheit und das Leben; niemand kommt zum Vater außer durch mich. Wenn ihr mich erkannt habt, werdet ihr auch meinen Vater erkennen. Und jetzt schon kennt ihr ihn und habt ihn gesehen. (Joh 14,6-7)


Bittet, und es wird euch gegeben werden; suchet, und ihr werdet finden; klopfet an, und es wird euch aufgetan werden! Denn jeder, der bittet, empfängt, und wer sucht, der findet, und wer anklopft, dem wird aufgetan werden. Oder wer ist unter euch, der seinem Sohn, wenn er um Brot ihn bittet, einen Stein gäbe? Oder, wenn er um einen Fisch bittet, ihm eine Schlange gäbe? Wenn nun ihr, die ihr böse seid, euren Kindern gute Gaben zu geben wisst, um wieviel mehr wird euer Vater im Himmel denen Gutes geben, die ihn bitten! (Matth 7,7-11)


Sammelt euch nicht Schätze auf Erden, wo Motte und Rost sie verzehren und wo Diebe einbrechen und stehlen; sondern sammelt euch Schätze im Himmel, wo weder Motte noch Rost sie verzehren und wo Diebe nicht einbrechen und stehlen. Denn wo dein Schatz ist, da wird auch dein Herz sein. (Matth 6,19-21)


Jeder nun, der diese meine Worte hört und sie tut, wird gleich sein einem klugen Mann, der sein Haus auf den Felsen baute. Es fiel der Platzregen, es kamen Wasserbäche, es brausten die Winde und stießen an jenes Haus, aber es fiel nicht zusammen; denn auf Felsengrund war es gebaut. Jeder, der diese meine Worte hört und sie nicht tut, der wird gleich sein einem törichten Mann, der sein Haus auf den Sand baute. (Matth 7,24-26)








Seht auf die Vögel des Himmels! Sie säen nicht, sie ernten nicht, sie sammeln nicht in die Scheunen, und euer himmlischer Vater ernährt sie. Seid ihr nicht viel wertvoller als sie? Wer unter euch vermag mit seinen Sorgen seinem Lebensweg eine einzige Elle hinzuzufügen?
Und was macht ihr euch Sorge um die Kleidung? Betrachtet die Lilien des Feldes, wie sie wachsen! Sie arbeiten nicht und spinnen nicht, und doch sage ich euch:
Selbst Salomon in all seiner Pracht war nicht gekleidet wie eine von ihnen. Wenn nun Gott das Gras des Feldes, das heute steht und morgen in den Ofen geworfen wird, so kleidet, wieviel mehr euch, ihr Kleingläubigen!
Macht euch nicht Sorge und sagt nicht:
Was werden wir essen, was werden wir trinken, womit werden wir uns bekleiden? Denn nach all dem trachten die Heiden. Es weiß ja euer Vater im Himmel, dass ihr all dessen bedürft. Suchet zuerst sein Reich und seine Gerechtigkeit, und dies alles wird euch dazugegeben werden. Macht euch daher nicht Sorge für den morgigen Tag; denn der morgige Tag wird für sich selber sorgen. Jedem Tag genügt seine Plage.
(Matth 6,26-34)


Ihr habt gehört, dass gesagt wurde: "Du sollst deinen Nächsten lieben" (3Mos 19,18) und deinen Feind hassen. Ich aber sage euch: Liebt eure Feinde, tut Gutes denen, die euch hassen und betet für sie, die euch verfolgen [und verleumden], auf dass ihr Söhne eures Vaters im Himmel werdet; denn er lässt seine Sonne aufgehen über Böse und Gute und lässt regnen über Gerechte und Ungerechte. Denn wenn ihr die liebt, die euch lieben, welchen Lohn habt ihr? Tun nicht auch die Zöllner das Gleiche? Und wenn ihr nur eure Brüder grüßt, was tut ihr Besonderes? Tun nicht auch die Heiden das Gleiche? Seid also vollkommen, wie euer Vater im Himmel vollkommen ist! (Matth 5,43-48)


Womit sollen wir das Gottesreich vergleichen oder in welchem Gleichnis es darstellen? Es ist wie ein Senfkorn. Wenn es ausgesät wird auf die Erde, ist es das kleinste unter allen Samenkörnern auf Erden; wenn es aber ausgesät ist, geht es auf und wird größer als alle Kräuter und treibt große Zweige, so dass die Vögel des Himmels in seinem Schatten wohnen können. (Mark 4,30-32)


Im Anfang war das Wort, und das Wort war bei Gott, und Gott war das Wort. Dieses war im Anfang bei Gott. Alles ist durch dieses geworden, und ohne es wurde auch nicht eines von dem, was geworden. In ihm war das Leben, und das Leben war das Licht der Menschen. Das Licht leuchtet in der Finsternis, und die Finsternis hat es nicht ergriffen. (Joh 1,1)


"Ich bin das Licht der Welt; wer mir nachfolgt, wird nicht im Finstern gehen, sondern das Licht des Lebens haben". Da sagten die Pharisäer zu ihm: "Du gibst Zeugnis über dich selbst; dein Zeugnis ist nicht wahr". Jesus antwortete ihnen: "Auch wenn ich über mich selbst Zeugnis gebe, ist mein Zeugnis wahr, denn ich weiß, woher ich gekommen bin und wohin ich gehe; ihr aber wisst nicht, woher ich komme oder wohin ich gehe. Ihr richtet nach dem Fleische, ich richte niemand. Aber auch, wenn ich richte, ist mein Gericht wahr; denn ich bin nicht für mich allein, sondern mit mir ist der, der mich gesandt hat". (Joh 8,16)


Der Geist ist es, der Leben schafft, das Fleisch nützt nichts. Die Worte, die ich zu euch gesprochen habe, sind Geist und sind Leben. (Joh 6,63)


Wenn zwei von euch übereinstimmen auf Erden in irgendeiner Sache, um die sie bitten: es wird ihnen zuteil werden von meinem Vater im Himmel. Denn wo zwei oder drei versammelt sind in meinem Namen, da bin ich mitten unter ihnen. (Matth 18,19)




  • مَتّی ۶

    ۱۹«بر زمین گنج میندوزید، جایی که بید و زنگ، زیان می‌رساند و دزدان نَقْب می‌زنند و سرقت می‌کنند.۲۰بلکه گنج خود را در آسمان بیندوزید، آنجا که بید و زنگ زیان نمی‌رساند و دزدان نَقْب نمی‌زنند و سرقت نمی‌کنند.۲۱زیرا هر‌جا گنج توست، دل تو نیز آنجا خواهد بود.
    ۲۲«چشم، چراغ بدن است. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود.۲۳امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را ظلمت فراخواهد گرفت. پس اگر نوری که در توست ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی خواهد بود!
    ۲۴«هیچ‌کس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمی‌توانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.
"اي پدر ما كه در آسماني، نام مقدس تو گرامي باد.
ملكوت تو برقرار گردد.
خواست تو آنچنان كه در آسمان مورد اجراست، بر زمين نيز اجرا شود.
نان روزانه ما را امروز نيز به ما ارزاني دار.
خطاهاي ما را بيامرز چنانكه ما نيز آنان را كه به ما بدي كرده اند، مي بخشيم.
ما را از وسوسه ها دور نگاه دار و از شيطان حفظ فرما؛ زيرا ملكوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
آمين!"

«… چه دشوار است که ثروتمندان به‌ملکوت خدا وارد شوند. زیرا گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول ثروتمندی در ملکوت خدا…»
انجیل لوقا ـ 18

«اسلحه نام خدا را بردارید، تا بتوانید در روز شریر مقاومت کنید و همه کار را بجا آورده بایستید. پس کمر خود را به راستی بسته و جوشن عدالت را در برکرده بایستید… و بر روی این همه، سپر ایمان بکشید که با‌آن بتوانید تمامی تیرهای آتشین شریر را خاموش کنید و خود نجات و شمشیر روح را که کلام خداست بردارید…»
(از رساله پولس رسول به افسسیان‌ـ باب 6)

«از کسانی که جسم را می‌کشند ولی قادر به کشتن جان نیستند، نترسید».
انجیل لوقا ـ 11

«روح خدا در من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته‌دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم».
انجیل لوقاـ 4

«خوشا بهحال زحمتکشان براى عدالت، زیرا که ملکوت آسمان از آن ایشان است»
انجیل متی‌ـ 5

«بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباسهای دراز را می پسندند و سلام در بازارها و صدر کنائس و بالا نشستن در ضیافتها را دوست می‌دارند و خانه‌های بیوه زنان را می بلعند و نماز را به ریاکاری طول می‌دهند. اینها عذاب شدیدتر خواهند یافت».