ایمان ما ...


ما مسیحی هستیم .


این به این معنا است كه ایمان داریم به انجیل شامل مجموعه كتب عهد قدیم و عهد جدید كه طی چند هزار سال توسط خداوند به انسان داده شده اند . این كتب راهنمای ایمان ، اعتقادات و زندگی روزانه ما میباشند . همچنین ایمان داریم به خداوند یگانه كه خود را بر انسان به شكل سه شخصیت متفاوت و مجزا نمایان میسازد . این شخصیتها عبارتند از پدر ، پسر ، روح القدس كه همه در ذات یكی و برابر هستند .

به عنوان مسیحی پیرو عیسی مسیح هستیم چون عیسی مسیح جلوه خدای پدر است ، با او هم ذات میباشد . او از خدا زاده یا خلق نشده است بلكه از ازل با پدر بوده است . تولد او آمدنش به این جهان با نقشه خدا و به گونه معجزه آسائی از مریم باكره محقق گشت . عیسی در این جهان به خود جسم انسانی گرفت و بطور مطلق بدون گناه زیست و معجزات فراوانی انجام داد . سپس او بنا بر نقشه الهی برای نجات انسان به خواست و اراده خود بر بالای صلیب رفت و رنج كشید و مرد تا جریمه همه گناهان بشر از ابتدا تا انتها را به وسیله خون ارزشمند خود پرداخت نماید . او دوباره به آسمان بازگشت و اكنون آنجا زنده در دست راست خدای پدر نشسته است .

ایمان داریم كه انسان گناهكار است و هیچ انسان بی گناهی هرگز وجود نداشته است . انسان گناه را از نیاكان خود به ارث برده است و به همین دلیل فانی است و جسم و روحش هردو میمیرند . تنها با ایمان آوردن به عیسی مسیح انسان میتواند روح خود را از مرگ نجات دهد و جاودانی نماید . خداوند راه بخشش گناهان را برای بشر از هر رنگ و نژاد و زبانی و با هر موقعیتی باز كرده است. فقط قبول لطف و فیض خدا كه همان ایمان به نجات از طریق خون عیسی مسیح فرزند یگانه خداوند میباشد برای دریافت این بخشش كافی است . بر همین اساس ما ایمان داریم به قیام مردگان و حیات پس از مرگ .

ما ایمان داریم به روح القدس ، خداوند و حیات بخش صادر شده از پدر و از پسر كه در كنار پدر و پسر هم ذات آنهاست و مورد پرستش قرار میگیرد . او توسط انبیا خدا با ما سخن گفته است و در زندگی روزانه ما نقش فعال و جدی دارد . ما ایمان داریم كه كلیسا پیكر مسیح است و آن كلیسای جامعی است كه كلیسای رسولان مسیح میباشد و روح القدس در آن حضور دارد . كلیسا محلی است كه در آن تعمید میگیریم به نام پدر ، پسر و روح القدس برای آمرزش گناهان ، در آن اعتراف میكنیم به نجات از طریق عیسی مسیح و در آن مشاركت میكنیم با سایر ایمانداران برای پرستش خدای زنده.
آشنایی با کلیسای نوتردام - فرانسه + عكس




ساخت کلیسای نوتردام پاریس (Cathédrale Notre-Dame de Paris) در سال 1163 آغاز شد و حدود 2 قرن بعد یعنی در سال 1345 به پایان رسید؛ به این ترتیب قدمت آن به حدود 7 قرن می‌رسد

این کلیسا در جزیره سیته در میانه رود سن و در مرکز شهر پاریس، پایتخت کشور فرانسه قرار دارد.

 کلیسای نوتردام که در زبان فرانسه به معنی «بانوی پاریس» است، از جمله تاریخی‌ترین و معروف‌ترین کلیساهای جهان به شمار می‌آید و سالانه بیش از 13 میلیون نفر از آن دیدن می‌کنند.

این کلیسا که تا مدت‌ها به عنوان بزرگ‌ترین کلیسای اروپا شناخته می‌شد، در واقع زیباترین اثر در معماری گوتیک نیز به شمار می‌آید.

برای تزیین داخل و خارج کلیسای نوتردام صدها مجسمه کوچک و بزرگ از سنگ یا چوب تراشیده شده است.



کلیسای نوتردام یکی از اصلی‌ترین مراکز گردشگری در پاریس محسوب می‌شود و سالانه تعداد زیادی از گردشگران با مذهب و ملیت‌های مختلف از آن دیدن می‌کنند.

برج‌های نوتردام ۶۹ متر ارتفاع داند. ناقوس کلیسا در برج سمت راست کلیسا قرار دارد. برای رسیدن به ناقوس حدود 380 پله سنگی فاصله وجود دارد.

همچنین بزرگترین ناقوس جهان با بیش از ۱۳ تن وزن در این کلیسا قرار دارد. این ناقوس توسط امانوئل لادوویس ساخته شده است.

حدود ۵۰ مجسمه سنگی در گوشه گوشه ایوان وجود دارد و هر کدام گویای موضوعی خاص است. در حیاط محل ورود به سالن کلیسا نیز ۱۰۰ مجسمه سنگی از پادشاهان فرانسه در کنار هم قرار گرفته است.

در جلوی نوتردام میدانی قرار دارد که تا اواسط دهه 60 با خانه‌های قرون وسطایی محصور شده بود و همین امر موجب می‌شد که کلیسا از تمامی جهات به خوبی دیده نشود.








.....

می گويند بالزاك، شبی كه بخش مرگ رُمان "بابا گوريو" را تمام كرد، در اتاقهای خانه ای كه درآن مشغول نوشتن بود، برسر زنان و مويه كنان فرياد ميزد "باباگوريو" مرد.
هنگام بازسازی صحنه "سوزاندن ژاندارك در آتش" به حكم دستگاه مذهبی قرون وسطايی مسيحيت، افراد حاصردرصحنه وعوامل فنی فيلم، خود، می‌گريستند.
كوين كارتر برای تهيه عكاس از قحطی زدگان سودان به آنجا رفت. در منطقه قحطی زده، با شنيدن ناله های دختری استخوانی كه تلاش می‌كرد خود را از پشت بوته ها تا مركز امداد رسانی جلو بكشد، آماده گرفتن عكس از دختر شد. در همين هنگام يك لاشخور در نزديكی دخترك به زمين نشست.
كوين 20 دقيقه بی‌حركت در كمين ايستاد تا بتواند عكس خود را بگيرد. عكسی كه در آن لاشخور پرهايش را گشوده باشد، اما اين اتفاق هرگز نيافتاد. پرنده بلند شد. پس از آن، كوين به سايه درختی رفت، سيگاری گيراند و مانند ديوانه ها با خودش حرفزد و گريست.
دختر كوين بعدها گفت:

«پدر پس از آن عكس و آن ماجرا دچار افسردگی شد. هميشه می‌گفت: می‌خواهم تو را در آغوشش بفشارد.»
 26 مارس 1993، روزنامه نيويورك تايمز عكس هولناكی را كه كوين از صحنه خورده شدن دختر سودانی توسط لاشخور گرفته بود چاپ كرد. كوتاه زمانی پس از آن صدها روزنامه و مجله آن عكس را منتشر كردند. جايزه پوليتزر را بخاطر همين عكس به كوين دادند. اما كوئين ساعت 9 شب 27 جولای 1994، يك سال پس از انتشار آن عكس خود را كشت.


آن عكاسی كه در بيت رهبری اين عكس را از مراسم سجده بسيجی‌ها هنگام خروج رهبر از اندرونی و ديدار با اين عده گرفته، اگر خود را نكشته باشد، بايد حداقل گريسته باشد. گريه برای سرانجام انقلابی كه با فرياد آزادی و مرگ خدايگان "آريامهر" به پيروزی رسيد و سرانجام آن به اينجا كشيده است.
از اين قصه، گر خون بگريند، رواست!

شعر سنگسار
چه فرق می کرد زندانی در چشم انداز باشد یا دانشگاهی ؟ 
اگرکه رویا تنها احتلامی بود با زیگو شانه 
تشنج پوستم را که می شنوم ، سوزن سوزن که می شود کف پا، 
علامت این است که چیزی خراب می شود 
دمی که یک کلمه هم زیادی  است، 
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار، 
                                سایه دستی است که می پندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد 
 در التهاب درهایی که باز می شوند 
کتاب هایی که باز می شوند و دست هایی که بسته می شوند 
و دست هایی که سنگ ها را می پرانند 
وسار هایی که از درخت ها می پرند 
درخت هایی که دار می شوند     
        دهان هایی که کج می شوند   
       زبان هایی که
         لالمانی می گیرند   
صدای گنگ وچشم انداز گنگ و خواب گنگ 
و همهمه که می انبوهد       می ترکد        رؤیا که تکه تکه می پراکند 
                                                             دانشگاهی که حل می شود در زندانی و 
                                                                      وچشم اندازی که از هم می پاشد
   
                                              خوابی که می شکند در چشم و چشم 
که میخ می شود در نقطه ای و            نقطه ای که می ماند منگ       در گو شه ای 
                                                                                           از کاسه سر 
که همچنان غلت می خورد               غلت می خورد              غلت می خورد ...