«آنگاه نشانی عظیم و شگرف در آسمان پدیدار شد: زنی که خورشید به تن داشت و ماه زیر پا داشت و تاجی از دوازده ستاره بر سر داشت. زن آبستن بود و فریادش از درد زایمان بلند بود. آنگاه نشانی دیگر در آسمان پدیدار شد: اژدهایی سرخفام و عظیم که هفت سر داشت و ده شاخ، و هفت تاج بر سرهایش بود. دُمش یک سوم ستارگان آسمان را جاروب کرد و بر زمین ریخت. اژدها پیش روی آن زن که در آستانۀ زایمان بود ایستاد، بدان قصد که فرزند او را تا به دنیا آمد ببلعد. آن زن پسری به دنیا آورد که با عصای آهنین بر همۀ قومها فرمان خواهد راند. و فرزند او بیدرنگ ربوده شد و نزد خدا و پیش تخت او فرستاده شد. و زن به بیابان، به جایی که خدا برای او مهیا کرده بود، گریخت تا در آنجا به مدت هزار و دویست و شصت روز نگهداری کنند. و ناگهان جنگی در آسمان در گرفت. میکاییل و فرشتگانش با اژدها جنگیدند و اژدها و فرشتگانش در برابر آنها به پیکار ایستادند، اما شکست خوردند و پایگاه خود را از دست دادند. اژدهای بزرگ به زیر افکنده شد، همان مار کهن که ابلیس یا شیطان نام دارد و جملۀ جهان را به گمراهی میکشاند. هم او و هم فرشتگانش به زمین افکنده شدند» (مکاشفه ۱۲:۱-۹)
روایت تولد مسیح در اناجیل همنظر (متی و لوقا) خبر از ورود خدا به عرصه حیات بشر در نهایت آسیبپذیری و افتادگی میدهد. گویی این اناجیل نگاهی از بالا به پایین دارند. خدا با ورود به قلمروی حیات بشر، انسان را در مسیح به قلمرو خدا برده، صعود میبخشد. اما یوحنا نگاهی از بالا به پایین دارد. یوحنا چه در انجیلش و چه در اینجا دوربین خدا را معطوف به قلمرو خدا (آسمان) میکند. برای یوحنا ریشههای وقایع زمینی در قلمرویی دیگر یافت میشود. یوحنا نویسندهای است که فراتر از وقایع آشکار روی صحنه، به پشت صحنه دسترسی دارد و میخواهد خوانندگانش را نیز بدانجا برد تا علل وقایع زمینی را درک کنند. یوحنا برای آن که پیامش برای همه قابل درک باشد از تمامی ابزارهای موجود بهره میجوید ویکی از آنها “فرا روایاتی است که میکوشند وقایع زمینی را در پرتو ریشههای پنهانشان شرح دهند. یکی از این فرا روایتها پیرامون زن آبستنی است که آنچه بر او میگذرد، سرنوشت آفرینش را تعیین میکند. به بیان دیگر، داستانی مشابه با آنچه یوحنا در باب دوازده کتاب مکاشفه ابراز میکند در اسطورههای یونان، مصر و بهگونهای خاص، بابل نیز وجود داشت، اما روایت یوحنا حایز تمایزات خاصی با تمامی آنهاست که برای درک بهتر آن نخست میباید نگاهی اجمالی به اسطورههای یونان و مصر و بابل بیندازیم.
در اسطورههای یونان، الههای به نام لِتو (Leto) وجود داشت که باردار بود و اژدهایی بزرگ پایتون نام (Python) در صدد قتل بچۀ او بود. اما خدای دریا پوسیدون (Poseidon) لِتورا به جزیرهای دوردست برد و آن جزیره را زیر دریا پنهان کرد تا پایتون او را نیابد. پس از این تعقیب و گریز، جزیره دوباره به سطح آب آمد و لِتو بچۀ خود را به دنیا آورد. نام آن بچه آپولو (Apolo) بود که در ظرف چند روز پایتون را قطعه قطعه کرد.
در اسطورههای مصر با اژدهایی سرخفام روبرو میشویم به نام سِتتایفون (Set-typhon). او نیز بهدنبال قتل ایزیس (Isis) همسر اُزریس (Osiris) است. اژدها نخست اُزریس را به قتل میرساند و سپس بهدنبال ایزیس باردار بود. اما زن بهطرزی معجزهآسا فرزندش را بهدنیا میآورد و به جزیرهای میگریزد. پسر ایزیس، هوروش (Horus) بر اژدها پیروز میشود و سرانجام او را در آتش نابود میکند.
در اسطورههای بابلی نیز به نبرد تیامات، غول هفت سر دریا با خدایان آسمان برمیخوریم که سرانجام برتری تیامات توسط مردوک، خدای جوان نور به پایان میرسد. مادر مردوک همچون روایت مکاشفه باب ۱۲ به تصویر کشیده میشود. تنها در این روایت است که با سقوط یک سوم از ستارگان در نتیجۀ شکست تیامات روبرو میشویم.
آنچه در این روایت دیدیم تشابهات شگفتانگیزی است که نمیتوان کاربرد آنها را در کتاب مکاشفه صرفاً تصادفی قلمداد کرد. در واقع، در مسیح اسطورههای باستان به واقعیت مبدل شدند. پادشاهان مصر، یونان و بابل میکوشیدند با توسل به این اسطورهها، قدرت خود را توجیه کنند و به آن مشروعیتی فرازمینی بخشند، اما یوحنا تولد مسیح را تجسم و تحقق واقعی این اسطورهها معرفی میکند. واقعیتی که اسطورههای موجود را به چالش میکشید.
زنی که از درد زایمان رنج میبرد در کلام خدا معرف قوم وفادار خداست که ثمرۀ پایداری و وفادریش، تولد پادشاهی است که نجات را برای همۀ ملل به بار میآورد (نگاه کنید به اشعیا ۲۶:۱۶-۱۸، ۵۴:۱،۶۶:۷-۹). بارها در کلام خدا، قوم خدا به مادری تشبیه میشود که از بطن او رهانندهای به جهان میآید که تاریکی را شکست داده، نور به بار میآورد. زنی که از دید دنیا حقیر است، اما همانند خداوندش غرق در نور است (مزمور ۱۰۴:۲). در اسطورههای یونان، ستارهها و اجرام سماوی خدایانی بودند که مسیر تاریخ را هدایت میکردند، اما یوحنا سرنوشت تاریخ را در وقایعی میبیند که بر این زن میگذرد. تمامی هویت و عملکرد زن در تولد فرزند ذکورش ترسیم میگردد. تولدی که تضمین شکست تاریکی به سردمداری اژدهاست. گویی یوحنا در این باب تولد، مرگ و قیام صعود مسیح را یک باره به تصویر میکشد. تاریخ نجات در تولد این پسر به کمال میرسد و شکست اژدها نتیجۀ آن است. یوحنا به دفعات از به زیر افکنده شدن اژدها سخن میگوید (مکاشفه ۱۲:۹-۱۰و۱۳). در واقع، جفایی که کتاب مکاشفه معرف آن است، نتیجۀ سقوط و شکست اژدهاست (مکاشفه ۱۲:۱۲و۱۷). رنجی که ایمانداران بهعلت پایداری در برابر خداسازی امپراطوران روم بر خود هموار میکنند به سبب شکست ابلیس از فرزندان این زن است (مکاشفه ۱۲:۱۷). یوحنا در بابهای ۱۲تا ۱۴، ریشۀ خصومت روم را با ایمانداران به مسیح در نتیجۀ شکست ابلیس از مسیح میداند. پیروزی مسیح که تمامی ایام حیات، مرگ، قیام و صعود او را در بر میگرفت، تأثیری فراجهانی و کیهانی دارد. تولد مسیح علیرغم تمامی تلاشهای تاریکی برای از بین بردنش، آغاز سقوط ابلیس وپایان تاریکی بود.
ایدۀ گریختن (مکاشفه ۱۲:۶) و پرواز به مکان امن (مکاشفه ۱۲:۱۴)، معرف تدارک الهی برای حفظ زن و بچه است. زن و بچه در عین آسیتپذیری کامل، زیر چتر حفاظت الهی قرار دارند و زمان بحران (۱۲۶۰روز) را سپری میکنند. خلقت و آفرینش نیز به کمک زن میآیند تا او بتواند نقش خود را ایفا کند (مکاشفه). در این نبرد کیهانی،تماشگری وجود ندارد. خلقت، فرشتگان، انسان و خدا، همه در آن نقش دارند.
یوحنا به ایمانداران تحت جفا در حکومت روم، آنان که همچون خداوند خود، جان خود را عزیز نداشتند (مکاشفه ۱۲:۱۱)، خبر پیروزی میدهد. وفاداران به مسیح در رنج و مرگ خود بر ابلیس پیروز شدهاند و خشم اژدها به زن و فرزندش نتیجۀ شکست آنان از فرزند ذکوری است که با عصای آهنین بر همۀ قومها فرمان خواهد راند (مکاشفه ۱۲:۵ و همچنین مزمور ۲). شکست تاریکی بر همۀ مؤمنان مسیح مبارک باد.
|
هدیهایی که غیرقابل وصف است!
در نامۀ دوم پولس رسول( از مجموعه سه نامهایی که نوشته شد اما یک نامۀ آن متاسفانه در دست نمیباشد) به کلیسای قرنتس فصل نهم، او از کلیسا میخواهد که هدایایی را برای مسیحیان نیازمند قبل از رفتن آنها به آنجا جمع کنند که وقتی به پیش آنها رفتند، بتوانند هدایای آماده شده را با خود برده و نیازمندان را تامین سازند. در این پانزده آیه، پولس برای اینکه ایمانداران را تشویق کند به نکاتی عمیق در بطن ایمان آنان اشاره میکند. آنها را به این تشویق میکند که غیرت آنها زبانزد همه است و این باعث فخر او به آنان در جمیع ایمانداران شده است. اشارۀ پولس به این امتیاز روحانی کلیسای قرنتس( ورای دردسرهای این کلیسا برای پولس!) این بود که دادن هدایای آنها از روی دل و بر اساس همین غیرت و فخر باشد نه از روی تظاهر. زیرا او در آیۀ هشت به روشنی میگوید که خدا بخشندۀ مهربان را دوست دارد. نهایتا در آخر سخنان خود در قبال هدایای جمعآوری شده، گویی برای تشویق و دادن انگیزۀ عالی و روحانی برای جمع آوری کردن هدایای لازم برای نیازمندان مسیحی به آنها میگوید:" خدا را برای بخشش غیرقابل توصیف او سپاس بگوییم!"( ترجمۀ شریف) در ترجمۀ قدیم میخوانیم:" خدا را برای عطای ما لاکلام او شکر باد." در ترجمۀ تفسیری میخوانیم:" خدا را شکر برای هدیهاش عیسی مسیح، هدیهایی عالی که با کلمات قابل وصف نیست!" در ترجمۀ هزارۀ نور میخوانیم:" سپاس بر خدا برای عطای وصفناپذیرش!" وصف این هدیۀ خدا به ما در ترجمه های مختلف انگلیسی کتابمقدس جالب است! من تقریبا سیزده نسخۀ متفاوت ترجمۀ کتابمقدس را با هم مقایسه کردم، تمام آنها در وصف این هدیه در یک چیز مشترک بودند، هر چند با کلماتی متفاوت؛ و آن این بود که: این هدیه را بدلیل شگفتانگیز و بی نظیر بودن آن نمیتوان وصف کرد، آن را تعریف کرد و آن را شرح داد! مگر این هدیۀ خدا چیست؟ و چرا اینگونه حقیقتا غیرقابل وصف و شرح است؟ من در هفت دلیل این هدیه را توانستهام تاحدودی وصف کنم، هر چند قطعا میدانم هنوز نتوانستهام کاملا آن را وصف نمایم!
قبل از اینکه در بارۀ این هدیۀ غیرقابل وصف خدا به ما سخن بگویم، باید یادآوری کنم، که این هدیۀ غیرقابل وصف هیچ چیز نه در هستی، نه حتی در خود ما، نه حتی در تمام آفرینش خدا نیست مگر خود عیسای مسیح. تولد ما؟ هر چند هدیهایی بزرگ است، اما باز میتوان آن را شرح داد و وصف کرد. فرزندان ما؟ حقیقتا هدایای گرانبهای خدا به ما هستند، اما باز میتوان آن را به زبان آورد و شرح داد. سلامتی ما؟ هدیهایی بزرگ است، اما محدود است. کار ما؟ هدیه ایی ارزشمند است، اما تمام شدنی است. دوستان ما، حتی کلیسای ما، نه حتی کتابمقدس ما، تمام این هدایا را میتوان شرح داد و وصف کرد؛ اما تنها یک هدیۀ خدا یعنی عیسای مسیح به ماست که هرگز نمیتوان آن را وصف نمود. چرا؟
هدیۀ خدا به ما غیرقابل وصف است بدلیل:
الف- ازلی و ابدی بودنش
" زیرا که برای ما ولدی زائیده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد."( اشعیاء 9: 6- 7 )
" و او صورت خدای نادیده است و نخستزادۀ تمامی ،آفریدگان. زیرا که در او همه چیز آفریده شد آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تختها و سلطنت و ریاسات و قوات. همه بوسیلۀ و برای او آفریده شد. و او قبل از همه است و در وی همه چیز قیام دارد."( کولسیان 1: 15- 17 )
ب- برای نجات عظیمش
" بلکه ترا نور امتها خواهم گردانید و تا اقصای زمین نجات من خواهی بود."( اشعیاء 49: 6 )
" چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم در او برگزید تا در حضور او در محبت مقدس و بی عیب باشیم. که ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسر خوانده شویم بوساطت عیسی مسیح بر حسب خشنودی ارادۀ خود."
( افسسیان 1: 4- 5 )
پ- برای پُری کامل فیضش
" و از پُری او جمیع ما بهره یافتیم و فیض بعوض فیض."
( یوحنا 1: 16 )
" و به فیض او مجانا عادل شمرده میشوند بوساطت آن فدیهایی که در عیسی مسیح است."
( رومیان 3: 24 )
ت- برای برکات و نعمات عظیمش
" و او که پسر خود را دریغ نداشت بلکه او را در راه جمیع ما تسلیم نمود چگونه با وی همه چیز را به ما نخواهد بخشید؟" ( رومیان 8: 32 )
" قوت همه چیز را دارم در مسیح که مرا تقویت میبخشد." ( فیلیپیان 4: 13 )
ث- برای حیات ازلی و جاودانیاش
" و من به آنها حیات جاودانی میدهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت." ( یوحنا 10: 28 )
" زیرا مزد گناه موت است اما هدیۀ خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح." ( رومیان 6: 23 )
ج- برای هم میراث بودن در جلالش
" و هر گاه فرزندانیم وارثان هم هستیم یعنی ورثۀ خدا و هم ارث مسیح اگر شریک مصیبتهای او هستیم تا در جلال وی نیز شریک شویم." ( رومیان 8: 17 )
" لهذا دیگر غلام نیستی بلکه پسر و چون پسر هستی وارث خدا نیز بوسیلۀ مسیح." ( غلاطیان 4: 7 )
چ- برای هدیۀ روح القدسش
" و من از پدر سوال میکنم و تسلی دهندۀ دیگر به شما هدیه خواهد کرد تا همیشه با شما بماند." ( یوحنا 14: 16 )
" توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح به جهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و هدیۀ روح القدس را خواهید یافت." ( اعمال 2: 38 )
دوستان عزیز! هر چند این تنها چند دلیل برای غیرقابل وصف بودن هدیۀ خدا، یعنی عیسای مسیح، به ما میباشد؛ اما تنها کافیست به این هدیۀ غیرقابل وصف در جسم و جان و روح خودمان نظر کنیم. من مطمئن هستم که شما نیز به این لیست اضافه خواهید کرد و این هدیۀ عظیم خدا به خود را وصف خواهید کرد. هدیه ایی رایگان برای ما، اما بسیار گرانبها و بسیار ارزشمند و بسیار گرانقدر برای خود خدا! تمام این هدیه از آن تست، اگر که امروز قلب و جان خودت را به این هدیۀ غیرقابل وصف دادهایی. این هدیه بر تو مبارکباد! پس اگر در این فصل تولد عیسای مسیح، این هدیه را داری، آن را گرم در آغوش خود بگیر و آن را ببوس و آن را سپاس و حمد بگو! اما اگر آن را هنوز نداری؛ دوست من! این هدیۀ غیرقابل وصف از آن تست. درست است غیرقابل وصف است و تو هرگز قادر به وصف آن نخواهی بود، کمااینکه پولس نیز قادر به وصف آن نبود، اما از آن تست. این هدیه را باز کن، در درون این هدیۀ قلبی تپنده وجود دارد، که از محبت به تو داغ است و از فراغ تو از بدو آفرینش هستی افسوس و آه کشیده است. او را بگیر. او را از آن خودت کن. تمام آن مال تست. تمام آن.
کافیست در قلب خود به این هدیه ایمان بیاوری و به زبان خود به این هدیۀ غیرقابل وصف خدا اعتراف کنی و بگویی:
" خداوندا من گناهکارم. ایمان دارم عیسای مسیح برای گناهان من بر بالای صلیب مرد، دفن شد، و روز سوم قیام کرد و امروز زنده است و روزی برمیگردد تا بر هستی داوری نماید. من او را خداوند خود میخوانم و از او دعوت میکنم که به جسم و روح و جان من بیاید و مرا از آن خود سازد. آمین." دوست عزیزم! هدیۀ عظیم و غیرقابل وصف خدا بر شما مبارک باد!
خدایا عشق تو آتش به جان زد
نه بر تن بلکه روح و روان زد
فروزان گشتم از این عشق سوزان
چو شمعی مُشتعل گرم و فروزان
تمام عیب ها از من به در شد
ز عشقت ناگهان شوری بسر شد
من آدم بودم و میراث آدم
گناه آلوده می کردم دمادم
شریعت راه بر ما باز کی کرد؟
همه رنگ و ریا بود و غم و درد
و ما حیران چه باید کرد آخر ؟
همیشه در خیال راه دیگر
تو را از آسمان دل بر بشر سوخت
بدنیا شد مسیح و آتش افروخت
زد آتش بر همه بنیاد هستی
بسوزاند در آن زشتی و پستی
ز مولودش جهان پُر نورتر شد
خیال و وهم و تاریکی ز سر شد
گناهان بشر را جُملگی بُرد
شریعت رنگ و کینه جُملگی مُرد
به فیض خود بنا کرد خلقتی نُو
که اُمید بشر باشد در آن ، تو
مسیحا مُنجی نوع بشر شد
رهی بهر رسیدن بر پدر شد
به خون خود گناهان بشر بُرد
غرور و جهل در ذات بشر مُرد
به میلادش مسیحا همچو خورشید
شُد و بر عالم پُر جهل تابید
جهان از نور او رنگین کمان شد
پُر از عشق و محبّت بی گمان شُد
میلاد مسیح برهمۀ ایمانداران مبارک باد آنان که با یکی شدن با خداوندمان عیسی مسیح خوشا بر احوالان عالم گشته اند ، و از پرتو نور مقدّس او فرزندان نور شده تا براین جهان که سایۀ تاریک شیطان بر آن چیره شده بتابند و با رفتارشان آرامش خداوندمان عیسی مسیح را به این جهان که پیروان پیغمبران دروغین آرامش را از آن سلب کرده ارزانی دارند .
نوبت میلاد تو از نو رسید
روح تازه بر همه جانها دمید
جان ما رنگین کمان عشق شد
ز آن قلم که دست تو بر ما کشید
از حضورت جان ما پر شور شد
مرغ نومیدی ز بام ما پرید
در شب میلاد تو برف سفید
رنگ بطلان بر سیاهیها کشید
باز شیطان خاطرش آزرده شد
چون که شادی شب میلاد دید
گشت ما را روز میلاد تو عید
پر کلیسا گشت از شور و امید
گر به جان ما کسی سر میکشید
نغمههای هوشیعانا میشنید
ثبت رکورد عمیق ترین درخت کریسمس زیرآبی جهان توسط نوکیش مسیحی ایرانی
تصویر سمت چپ نوکیش مسیحی محمد رسول باقریان
این هموطن نوکیش مسیحی ایرانی بهمراه تیم خود در اعتراض به « محدودیتهای شدید مذهبی و جفا بر نوکیشان مسیحی » و در حمایت از حقوق تمامی جفادیدگان عقیدتی ، در حرکتی نمادین درخت کریسمس را در رکوردی تازه در اعماق اقیانوس آرام قرار دادند .
به گزارش « محبت نیوز » » محمدرسول باقریان » هموطن ایرانی و از نوکیشان مسیحی است که در جزیره بالی در کشور اندونزی ساکن است . آقای باقریان در سال 2010 پس از افزایش فشار و تهدید نوکیشان مسیحی توسط جمهوری اسلامی که در آن زمان منجر به بازداشت بیش از 70 نفر از نوکیشان مسیحی در سراسر کشور شده بود ، مجبور به ترک ایران گردید و تن به تبعید اجباری داد . چندی پیش ایشان طی یک اقدام نمادین در اعتراض به « محدودیتهای شدید مذهبی و جفا بر همکیشان و نوکیشان مسیحی » در برخی از کشورهای جهان علی الخصوص ایران [که حتا با وجود به رسمیت شناختن بیانیه جهانی حقوق بشر، حقوق شهروندان خود را مطابق با بند 18 این بیانیه که به صراحت از آزادی انتخاب و تغییر ادیان سخن به میان آورده] به همراه یک گروه پشتیبان که متشکل از اعضایی با آئینهای هندو، بودائی ، مسیحی و مسلمان بودند درخت کریسمس ی را در عمق 37.5 متری اعماق اقیانوس آرام قرار دادند تا با این حرکت سمبلیک ندای اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند . در این حرکت نمادین که به عنوان رکوردی تازه برای ثبت در کتاب رکوردهای گینس نیز شناخته شد ، به حمایت از حقوق تمامی جفادیدگان عقیدتی درخت کریسمس به یاد و نام خداوند عیسی مسیح به عمق 37.5 متری بستر اقیانوس منتقل شد و طی دو روز و پس از ساعتها غواصی با قطعات و تزئینات مختلف بر روی آن نصب شد ، سپس تمامی اعضای گروه به رسم مخصوص کیش و آئین خود به عبادت پروردگار پرداختند و اینگونه به « سفیر صلح » و برادری آنهم در اعماق اقیانوس مبدل شدند . در پایان « بیانیه ای » توسط کلیه مشارکت کنندگان و سازمانهای ناظر ( عفو بین الملل ، وورلد رلیف و شبکه تلویزیونی بالی ) به امضا رسید که پس از ارسال آن به دیگر کلیساهای سراسر اندونزی و جمع آوری امضاهای بیشتر به دفتر حقوق بشر سازمان ملل واقع در نیویورک ارسال خواهد گردید . این اقدام که با واکنشهای وسیعی در سطح جهان مواجه شد هم تاکیدی بر گسترش فرهنگ صلح و برادری داشت و هم حکایت از رشد و آگاهی افراد به حقوق انسانی خود و تاکید بر لزوم دفاع از عقیده و دین و آئین با روشهای مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت داشت .
بازداشت یک کشیش ایرانی-آمریکایی در تهران
همسر و وکلای یک کشیش ایرانیآمریکایی میگویند او در جریان سفری که « برای بازدید از خانواده و پیگیری تاسیس یک پرورشگاه » به ایران داشته است ، از حدود سه ماه پیش بازداشت شده است و هنوز رسما هیچ اتهامی به او اعلام نشده است . تلویزیون آمریکایی فاکسنیوز روز چهارشنبه ۲۹ آذر گزارش داده است سعید عابدینی ۳۲ساله که نوکیش مسیحی و شهروند آمریکاست و با همسر و دو فرزندش در آمریکا زندگی میکرده است ، در جریان یکی از سفرهای مکررش به ایران بازداشت شده است . این گزارش میگوید آقای عابدینی تا پیش از ترک ایران ، سالها از رهبران مسیحی و از سازماندهندگان جامعه زیرزمینی نوکیشان مسیحی ایران بوده است که عضو کلیساهای خانگی هستند . منصور برجی ، سخنگوی «کمیته ماده ۱۸» وابسته به « شورای کلیساهای ایرانی همگام » ، در گفتوگو با رادیو فردا این خبر را تایید کرده است و گفته است که خبر دستگیری این کشیش به خواست خانواده او تاکنون منتشر نشده بود . به گفته همسر و وکلای این کشیش ایرانیآمریکایی ، نیروهای حکومتی او را پس از ورود به ایران از مرز ترکیه ، از اتوبوس پیاده کردهاند و گفتهاند که باید برای فعالیت قبلیاش به عنوان یک رهبر مسیحی در ایران ، مجازات شود . او از ۵ مهر ماه امسال در زندان اوین در حبس بوده است و در حال حاضر منتظر برگزاری دادگاه خود است . نغمه همسر سعید عابدینی گفته است که او در حال ورود به ترکیه بوده است که نیروهای سپاه پاسداران اتوبوس او را در نزدیکی مرز متوقف کردهاند و آقای عابدینی را از اتوبوس پیاده کردهاند ، پاسپورتش را ضبط کردهاند و او را شدیدا مورد بازجویی قرار دادهاند . به گفته همسر این کشیش ایرانیآمریکایی ، روز ۵ مهرماه امسال نیروهای حکومتی به محل زندگی والدین آقای عابدینی که آنان نیز نوکیش مسیحی هستند ، هجوم بردهاند و با ضبطکردن همه وسایل ارتباطی ، سعید عابدینی را بازداشت کردهاند و بقیه اعضای خانوادهاش را در حصر خانگی قرار دادهاند . همسر سعید عابدینی میگوید خانواده او همچنان در حصر خانگی هستند . او گفته است دو روز پیش از این حمله به خانه والدین آقای عابدینی، با تلفن او در آمریکا تماس گرفته شده و به او گفتهاند که « دیگر هیچوقت همسرت را نمیبینی » . او گفته است همسرش برای بازدید از والدینش و « پیگرفتن تلاشهای انساندوستانه و ساختن یک پرورشگاه » از ماه ژوئیه (خرداد) امسال به ایران رفته است . اقلیتهای دینی مسیحی ، کلیمی و زرتشتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شدهاند و در مجلس شورای اسلامی نیز نماینده خاص خود را دارند . در عین حال پیروان این ادیان در قوانین ایران از حقوقی برابر با شهروندان مسلمان برخوردار نیستند و محدودیتهایی نیز برای فعالیتهای دینی آنان وجود دارد . در همین حال پیروان مذاهبی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشدهاند، محدودیتهای بیشتری را در ایران تحمل میکنند. از جمله بهائیان که در سه دهه اخیر گزارشهای متعددی از آزار آنان منتشر شده است . سازمانهای مدافع حقوق بشر و دولتهای غربی در سالهای گذشته به دفعات درباره نقض حقوق اقلیتهای دینی در ایران هشدار داده اند و ابراز نگرانی کردهاند . در کنار محدودیتهای اعمالشده بر اقلیتهای مذهبی در ایران، افراد نوکیش که از اسلام به دین دیگری تغییر دین دهند نیز با آزار و اذیت دولتی روبهرو میشوند . در همین رابطه در بخشی از سومین گزارش آقای شهید در مورد ایران که سه ماه پیش در شهریورماه منتشر شد، آمده بود که از خرداد ۱۳۸۹ تا زمان انتشار آن گزارش ، ۳۰۰ مسیحی در کشور بازداشت شدهاند و ۴۱ نفر از آنها بدون اتهام از یک ماه تا یک سال در زندان به سر بردهاند . برخورد با مبلغان مسیحی در ایران در سالهای گذشته بیسابقه نبوده است . یوسف ندرخانی ، یک کشیش نوکیش مسیحی ، سه سال پیش در شهر رشت بازداشت شد . دادگاه بدوی او را به «ترک دین» و « دعوت سایر مسلمانان به مسیحیت » ، « ایجاد یک کلیسای مخفی در خانه خود » و « ابراز مخالفت آشکار با اسلام » متهم شد و طبق گزارشها برای او مجازات اعدام صادر شده بود . اما با اعتراضهای گسترده دولتهای غربی و سازمانهای حقوق بشری ، نهایتا این کشیش مسیحی از اتهام « ارتداد » تبرئه شده و برای اتهام « تبلیغ علیه نظام » به سه سال حبس محکوم شد و چون وی این مدت را در زندان سپری کرده بود از زندان آزاد شد . احمد شهید ، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، گفته است این فشارها بر نوکیشان مسیحی در حال رخ میدهد که قانون اساسی ایران مسیحیت و آزادی فعالیت پیروانش را به رسمیت میشناسد و به لحاظ بینالمللی نیز در این مورد تعهد کرده است .
رسم وفا
پیرمردی صبح زود از خانهاش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید . عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند : باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد . پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست . پرستاران از او دلیل را پرسیدند. پیرمرد گفت… زنم در خانه سالمندان است . هر صبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم . نمیخواهم دیر شود ! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر میدهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد ! حتی مرا هم نمیشناسد ! پرستار با حیرت گفت : وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید ، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید ؟ پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت : اما من که میدانم او چه کسی است…!
این داستان انسان را به یاد این آیه زیبا از کتاب مقدس میاندازد : کتاب مقدس نامهَ رومیان باب ۵ آیه ۸ :
( اما خدا محبت خود را نسبت بما کاملا ثابت کرده است زیرا در آن هنگام که ما هنوز گناهکار بودیم مسیح بخاطر ما مرد. )
( اما خدا محبت خود را نسبت بما کاملا ثابت کرده است زیرا در آن هنگام که ما هنوز گناهکار بودیم مسیح بخاطر ما مرد. )
واقعیت این بود که زندگی جاوید و باغ عدن که خدا برای ما ساخته بود به واسطه گناهان از یادمان رفته بود اما خدا که مارا آفریده بود از یادمان نبرده بود .
اخبار مسیحیان ایران – بلاتکلیفی بازداشت شدگان مسیحی در شیراز ادامه دارد
بدست nedayemasih
علیرغم پیگیری وکیل مدافع و خانوادههای نوکیشان مسیحی دربند در زندان عادل آباد شیراز، این افراد با گذشت ده ماه از بازداشت شان همچنان در شرایط نامشخص و بحرانی به سر میبرند و سرنوشتشان در هالهای از ابهام قرار دارد . بنا به گزارش های رسیده به «محبت نیوز» ، اکنون 10 ماه از دستگیری جمعی از نوکیشان مسیحی شیراز میگذرد . دستگیرشدگانی که دادگاهی 5 تن از آنان پس از 8 ماه انتظار روز دوشنبه مورخ 24 مهر ماه 1391 برابر با ( 15 اکتبر 2012 ) در محل شعبه 3 دادگاه انقلاب اسلامی شیراز و به ریاست قاضی رشیدی برگزار شد ، اما دادگاه بدون صدور رای به کار خود پایان داد و نوکیشان مسیحی ، » مجتبی حسینی » ، » محمدرضا پرتویی (كوروش) » ، » وحید حکانی » ، » همایون شکوهی » و همسر ایشان خانم « فریبا ناظمیان » همچنان بلاتکلیف در انتظار روشن شدن وضعیت خود به سر میبرند . از سوی دیگر گفته می شود که » قاضی پرونده به علت وجود اختلاف شدید با وکیل مدافع زندانیان ، موکلین و خانوادههای آنان را تحت فشار قرار داده تا وکیل را عزل کنند. در همین حال » معلق نگه داشتن پرونده و عدم رسیدگی به آن ، تغییرات مکرر تاریخ و زمان برگزاری دادگاه به بهانه های متفاوت که نشان از ایجاد فشارهای روحی و روانی ( به مثابه شکنجه ) بر زندانیان و خانواده های آنان می باشد ، محدودیت در برقراری تماس های تلفنی ، عدم اجازه مرخصی، نداشتن هرگونه ارتباط با اعضای درجه یک خانواده تنها بخشی از فشارهایی است که جمهوری اسلامی به نوکیشان مسیحی دربند و خانوادههای آنان تحمیل می کند .» تا کنون از قول برخی مقامات و مسئولان قضایی به بازداشت شدگان و خانواده های آنان گفته شده كه برای آزادی موقت این افراد هیچگونه وثیقه ایی نیز پذیرفته نخواهد شد . همچنین خبر رسیده به « محبت نیوز » حاکی است، که به دستور مقامات زندان عادل آباد ، بین هفت تا هشت نفر از نوکیشان مسیحی این زندان به بند تازه تاسیس ی با عنوان « بند عبرت » منتقل شدهاند ، این بند از کمترین امکانات برای زندانیان برخوردار است . با نزدیک شدن فصل زمستان حتی در این بند امکانات اولیه از قبیل سیستم گرمایشی و تهویه نیز تعبیه نشده و به لحاظ وضعیت سرویس بهداشتی از وضعیت مناسبی برخوردار نمی باشد . در بین بازداشت شدگان مسیحی نیز گویا چهار تن از دگر اندیشان مذهبی وابسته به فرقه ( مسیحیان غیر تثلیثی) که در تاریخ 21 مهرماه 1391 برابر با ( 12 اکتبر 2012) توسط ماموران امنیتی در شیراز بازداشت شدند نیز در این بند در بازداشت بسر می برند . گفته شده « بند عبرت » محلی برای نگهداری زندانیان که دارای جرم و پرونده مشترک هستند می باشد . از طرفی پس از ده ماه حبس با وجود اینکه دوران بازجویی این چهار نوکیش مسیحی به پایان رسیده است و تفهیم اتهام نیز شده اند ، اما به عناوین مختلف مسئولین زندان آنها را احضار کرده و تهدید می کنند که تحت هیچ شرایطی اجازه صحبت در مورد اعتقادات و نگرشهای دینی و بویژه ایمان مسیحی خود را ندارند . اگر چه جریان پرونده این افراد هیچ روال قانونی ایی نداشته اما دستگاههای امنیتی و قضایی اتهام این افراد را تشکیل گروههای غیر قانونی ، شرکت در جلسات کلیساهای خانگی ، تبلیغ علیه نظام و توهین به مقدسات از طریق تبلیغ مسیحیت عنوان کرده اند . مقامات جمهوری اسلامی تلاش دارند تا طرح اتهام دینی و اعتقادی را از اینگونه پرونده ها برداشته و برای محكومیت سنگین و رسیدن به اهداف خود به آن رنگ و بوی سیاسی بدهند. و یا با طرح اتهام » توهین به مقدسات « پرونده و حكم آنان را سنگین تر نمایند . لازم به یادآوری است در مورخ ۱۹بهمن ماه ۱۳۹۰ ( برابر با ۸ فوریه ۲۰۱۲ ) ماموران امنیتی پس از شناسایی و یورش به منزل یكی از نوكیشان مسیحی كه از آن مكان بعنوان كلیسای خانگی یاد می شده جمعی از نوكیشان مسیحی كه به منظور دعا و عبادت در آنجا گردهم آمده بودند را با برخورد و توهین بازداشت نمودند . با گذشت نزدیک به دو سال پس از نطق سید علیخامنه ای در قم – ویدیو – ( 27 مهرماه سال ۱۳۸۹ ) که نقطه آغاز شدیدترین فشارهای امنیتی بر اقلیت های مذهبی به ویژه مسیحیان شد، بسیاری از کليساها تعطيل و بناهای تاریخی متعلق به مسیحیان تخریب شدند و همچنین از برگزاری برخی مراسم کليسايی جلوگيری به عمل آمد ه و نیروهای امنیتی با یورش به منازل نوکیشان حتی از برگزاری مراسم خصوصی دعا و نیایش در کلیساهای خانگی جلوگیری کردند . گفتنی است آزار و اذیت و اعمال تبعیض علیه اقلیت های دینی در سی ساله گذشته همواره یكی از موارد عمده نقض حقوق بشر توسط حاكمیت بوده است . حال در آستانه کریسمس بسیاری از هموطنان مسیحی در ایران پشت میلههای زندان به سر می برند و به خاطر اعتقادات و ایمان مسیحی خود زیر شکنجه و فشارهای روحی، به دور از خانوادههای خود روزگار می گذرانند .
کشیش و پسر نوجوانش
کشیشى یک پسر نوجوان داشت و کمکم وقتش رسیده بود که فکرى در مورد شغل آیندهاش بکند . پسر هم مثل تقریباً بقیه همسن و سالانش واقعاً نمیدانست که چه چیزى از زندگى میخواهد و ظاهراً خیلى هم این موضوع برایش اهمیت نداشت . یک روز که پسر به مدرسه رفته بود ، پدرش تصمیم گرفت آزمایشى براى او ترتیب دهد . به اتاق پسرش رفت و سه چیز را روى میز او قرار داد : یک کتاب مقدس، یک سکه طلا و یک بطرى مشروب . کشیش پیش خود گفت : من پشت در پنهان میشوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بیاید. آنگاه خواهم دید کدامیک از این سه چیز را از روى میز بر میدارد . اگر کتاب مقدس را بردارد معنیش این است که مثل خودم کشیش خواهد شد که این خیلى عالیست . اگر سکه را بردارد یعنى دنبال کسب و کار خواهد رفت که آنهم بد نیست . امّا اگر بطرى مشروب را بردارد یعنى آدم دائمالخمر و به درد نخوری خواهد شد که جاى شرمسارى دارد . مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت . در خانه را باز کرد و در حالى که سوت میزد کاپشن و کفشش را به گوشهاى پرت کرد و یک راست راهى اتاقش شد . کیفش را روى تخت انداخت و در حالى که میخواست از اتاق خارج شود چشمش به اشیاء روى میز افتاد . با کنجکاوى به میز نزدیک شد و آنها را از نظر گذراند . کارى که نهایتاً کرد این بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زیر بغل زد . سکه طلا را توى جیبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و یک جرعه بزرگ از آن خورد . . .کشیش که از پشت در ناظر این ماجرا بود زیر لب گفت : خداى من ! چه فاجعه بزرگی ! پسرم سیاستمدار خواهد شد .
کلامی امید بخش از عهد عتیق
کتاب میکا باب ۷ آیات ۱۴ تا ۲۰ آیه ۱۴ - ای خداوند، بیا و بر قوم خود شبانی كن ؛ گلة خود را رهبری فرما و گوسفندانت را كه در جنگل تنها مانده اند ، مانند گذشته به چراگاههای سرسبز و حاصلخیز باشان وجلعاد هدایت كن . ۱۵ – خداوند در پاسخ می فرماید : « بلی ، مثل زمانی كه شما را از اسارت مصر بیرون آوردم ، معجزه های بزرگی برای شما خواهم كرد . » ۱۶ – مردم جهان كارهای او را خواهند دید و از قدرت ناچیزشان شرمنده خواهند شد . از ترس دست بر دهان خواهند گذاشت و گوشهایشان كر خواهد شد . ۱۷ – مثل مار از سوراخهای خود بیرون خزیده ، با ترس و لرز در حضور خداوند ، خدای ما خواهند ایستاد . ۱۸ – خداوندا ، خدایی مثل تو نیست كه گناه را ببخشد . تو گناهان بازماندگان قوم خود را می آمرزی و تا ابد خشمگین نمی مانی ، چون دوست داری رحم كنی . ۱۹ – بلی ، بار دیگر بر ما ترحم خواهی فرمود . گناهان ما را زیر پاهای خود لگدمال خواهی كرد و آنها را به اعماق دریا خواهی افكند! ۲۰ – چنانكه قرنها پیش به یعقوب وعده فرمودی ما را بركت خواهی داد و همانطور كه باپدر ما ابراهیم عهد بستی ، بر ما رحم خواهی فرمود . ( آمین )
اخبار مسیحیان ایران – حکومت ترور و وحشت؛ مهاجرت اجباری مسیحیان
بدست nedayemasih
حکومت اسلامی ایران چندین دهه است که سعی و تلاش دارد تا اقلیت های مذهبی کشور را وادار به خروج از کشور نماید اما با توجه به فشارهای امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به مسیحیان ایران هنوز بسیاری از مسیحیان بر این اندیشه معتقدند که ما پیش از «اسلام» در اینجا بودهایم. به گزارش « محبت نیوز» خبرگزاری آلمان دویچه وله در گزارشی خبر داد که شمار اعضای جامعههای مسیحی در ایران رو به کاهش است. و بسیاری از مسیحیان ایران که به جوامع مختلف مذهبی پروتستان، ارتدوکس یا کاتولیک تعلق دارند، در سالهای گذشته به خارج مهاجرت کردهاند. کلیسای «یوحنای مقدس» در ارومیه که به جامعهی آسوریهای پروتستان در ایران تعلق دارد، درگذشته پذیرای مراجعهکنندگان بیشتری از کشورهای خارج بود تا این روزها. ایلیاس، کشیش ۴۸ سالهی این کلیسا میگوید: «میهمانان نادرتر شدهاند.» کلیسای «یوحنای مقدس» در مرکز شهر ارومیه قرار دارد. این شهر که در شمال غربی ایران واقع شده است، بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. گفته میشود که شهر ارومیه احتمالن توسط آسوریها تاسیس شده است. «ارومیه» که در نزدیکی دریاچهای به همین نام قرار دارد، در زبان آرامی به معنای «شهر کنار آب » است . در اوایل قرن بیستم بیش از ۴۰ درصد جمعیت ارومیه مسیحی بودند که بخش عمدهی آنان را ارمنیها و آسوریها تشکیل میدادند. آسوریهای این منطقه از نخستین سدههای میلادی در این منطقه میزیستند و کلیسای آنان به کلیسای آسوری شرق معروف بود. در نزدیکی کلیسای یاد شده در ارومیه، کلیسای کوچک دیگری قرار دارد به نام «کلیسای مریم مقدس» که در قرن پنجم یا ششم میلادی ساخته شده است. ولی جامعهی مسیحی در این منطقه با آغاز جنگ جهانی اول رو به زوال نهاد. ارتش عثمانی به مدت چهار سال به کشتار منظم مسیحیان در ارومیه و مناطق اطراف مبادرت ورزید. شمار زیادی مسیحی به قتل رسیدند یا ناچار به فرار شدند. الیاس که از ۲۷ سال پیش تا کنون کشیش کلیسای «یوحنای مقدس» در ارومیه است میگوید: «ما یک اقلیت مذهبی هستیم و این هرگز امر سادهای نیست.» « بزرگترین مشکل، مهاجرت است » امروزه حدود ۵ هزار مسیحی آسوری در ارومیه زندگی میکنند. همهی خواهران و برادران کشیش الیاس یا به اروپا یا به آمریکا مهاجرت کردهاند. از خانوادهی الیاس فقط همسرش و پسر ۱۷ ساله و دختر ۷ سالهاش در ایران باقی ماندهاند. کشیش الیاس میگوید: «بزرگترین مشکل، مهاجرت مسیحیان از ایران است.» ولی خود او میخواهد در ایران بماند و با اعتماد بهنفس میافزاید: «ما پیش از اسلام اینجا بودهایم.» مسیحیان آسوری در ایران به جوامع پروتستان، ارتدوکس و کاتولیک تقسیم میشوند. ولی به گفتهی کشیش الیاس این مرزها چندان سختگیرانه نیست و برای نمونه آنان با یکدیگر پیمان زناشویی میبندند و عید پاک و کریسمس را مشترکن جشن میگیرند. کشیش الیاس میگوید: «وضعیت ما همیشه ساده نیست. ایران یک کشور اسلامی است. ولی در سوریه که آسوریهای مسیحی زیادی زندگی میکنند، وضعیت به مراتب دشوارتر است.» به گفتهی الیاس، بسیاری از آسوریهای سوریه به دلیل جنگ داخلی از میهن خود گریختهاند. در تبریز نیز شمار مسیحیان کاهش مییابد. در حال حاضر در چهارمین شهر بزرگ ایران فقط ۸۰۰ مسیحی زندگی میکنند. در مرکز تبریز کلیسای ارمنی «مریم مقدس» قرار دارد که در قرن دوازدهم میلادی ساخته شده است. مارکوپولو در سفرنامهی خود به چین در سال ۱۲۷۵ از این کلیسا در تبریز نام برده است . خادم این کلیسا میگوید: «بیشتر مسیحیان از این شهر رفتهاند. آنان یا به اروپا و آمریکا مهاجرت کردهاند یا به شهرهای تهران و اصفهان نقل مکان کردهاند.»
- مشکلات «نوکیشان مسیحی» نزدیک یک درصد جمعیت ایران را مسیحیان تشکیل میدهند. بیشترین مسیحیان ایران ارمنی یا آسوری هستند. قانون اساسی جمهوری اسلامی انجام آزاد مناسک دینی را برای مسیحیان تضمین کرده است. مادامی که مسیحیان در جمع خود هستند و با یکدیگر ازدواج میکنند، مشکلی اساسی وجود ندارد. مشکلات زمانی آغاز میشود که مسلمانان به مسیحیت میگروند. بنابراین بیشترین فشارها در ایران به جامعههای مسیحی متشکل در «کلیساهای خانگی» وارد میشود. اعضای این جامعهها کسانی هستند که از اسلام به مسیحیت گرویدهاند و به اصطلاح «نوکیش مسیحی» هستند. رویگردانی از اسلام در ایران میتواند حتی با مجازات ( ارتداد ) اعدام روبرو شود. به همین دلیل نوکیشان مسیحی در خانههای خصوصی یکدیگر را ملاقات میکنند. در اینگونه «کلیساهای خانگی» که زیرزمینی هستند، معمولن اعضای جریانهای پروتستان گرد هم میآیند که باورهای دینی عمیقتری دارند و در مقابل حکومت اسلامی نیز موضع قاطعانهتری دارند. با آغاز انقلاب اسلامی تاکنون بسیاری از کشیشان و رهبران مسیحی توسط افراط گرایان اسلامی و یا بدستور دولتمردان جمهوری اسلامی کشته و یا پس از دادگاهی به زندان محکوم شده اند. عدم ساخت کلیسای ساختمانی، تعطیلی برخی کلیساها ، ممانعت از ورود فارسی زبانان به کلیساها ، تهدید و فشارهای امنیتی ، هجوم به اجتماعات و یا کلیساهای خانگی و … این تنها گوشهای از جنایت و یا عملکرد جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته در قبال مسیحیان ایران است و همین شرایط باعث شده تا بسیاری از مسیحیان ایران از بیم جان و مال خود راهی دیار غربت شوند.
- مشکلات «نوکیشان مسیحی» نزدیک یک درصد جمعیت ایران را مسیحیان تشکیل میدهند. بیشترین مسیحیان ایران ارمنی یا آسوری هستند. قانون اساسی جمهوری اسلامی انجام آزاد مناسک دینی را برای مسیحیان تضمین کرده است. مادامی که مسیحیان در جمع خود هستند و با یکدیگر ازدواج میکنند، مشکلی اساسی وجود ندارد. مشکلات زمانی آغاز میشود که مسلمانان به مسیحیت میگروند. بنابراین بیشترین فشارها در ایران به جامعههای مسیحی متشکل در «کلیساهای خانگی» وارد میشود. اعضای این جامعهها کسانی هستند که از اسلام به مسیحیت گرویدهاند و به اصطلاح «نوکیش مسیحی» هستند. رویگردانی از اسلام در ایران میتواند حتی با مجازات ( ارتداد ) اعدام روبرو شود. به همین دلیل نوکیشان مسیحی در خانههای خصوصی یکدیگر را ملاقات میکنند. در اینگونه «کلیساهای خانگی» که زیرزمینی هستند، معمولن اعضای جریانهای پروتستان گرد هم میآیند که باورهای دینی عمیقتری دارند و در مقابل حکومت اسلامی نیز موضع قاطعانهتری دارند. با آغاز انقلاب اسلامی تاکنون بسیاری از کشیشان و رهبران مسیحی توسط افراط گرایان اسلامی و یا بدستور دولتمردان جمهوری اسلامی کشته و یا پس از دادگاهی به زندان محکوم شده اند. عدم ساخت کلیسای ساختمانی، تعطیلی برخی کلیساها ، ممانعت از ورود فارسی زبانان به کلیساها ، تهدید و فشارهای امنیتی ، هجوم به اجتماعات و یا کلیساهای خانگی و … این تنها گوشهای از جنایت و یا عملکرد جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته در قبال مسیحیان ایران است و همین شرایط باعث شده تا بسیاری از مسیحیان ایران از بیم جان و مال خود راهی دیار غربت شوند.
اشتراک در:
پستها (Atom)