مطالعة کتاب مقدس ۵



فصل بندی و شماره گذاری آیه های کتاب مقدس

هیچ کدام از دست نوشته های اصلی کتاب مقدس به صورتیکه امروزه مرسوم است دارای باب و یا آیه های شماره گذاری شده نبوده اند اما متن بخشی از نوشته های اصلی یهودیان ترتیب مخصوصی بر اساس الفبای عبری داشته است و قبل از اینکه یهودی ها به اسارت بابلی ها در آیند نوعی تقسیم بندی هائی بویژه در متن پنج کتاب اولیة خود یعنی تورات بوجود آورده بودند.کتاب های عهد جدید هم تا حدودی قبل از اینکه شورای نیقیه تشکیل شود پاراگراف بندی شده بودند. (شورای نیقیه اولین گرد همائی اسقف های کلیسای دنیای مسیحیت بود که در سال 325 میلادی بنا به در خواست کنستانتین امپراتور روم، جهت رفع کشمکشهای عقیدتی و ایجاد هم آهنگی و صلح در بین کلیساها در شهر نیقیه که نام امروزی آن ایزنیک و در کشور ترکیه قرار دارد برگزار گردید). در اوایل سدة سیزدهم میلادی برای تسهیل مطالعة کتاب مقدس، اسقف اعظم کانتربری (شهر قدیمی انگلیسی و اقامتگاه رهبر مسیحیان وابسته به کلیسای انگلستان) بنام استیفان لانگتون (Stephen Langton) و یک کاردینال فرانسوی به نام هوگو دسانکتو کارو (Hugo de Sancto Caro) با طرحی اصولی و منظم به تقسیم هر کتاب به باب های شماره دار اقدام نمودند ولی در واقع طرح و روش اسقف اعظم کانتربری بود که پایه و اساس فصل بندی شماره دار مدرن گردید.

چون از ابتدا در پایان جملات درنوشته های مقدس یهودیان نوعی نقطه گذاری وجود داشت کار شماره گذاری آیه ها را در کتب عهد عتیق بر مبنای همان سبک نقطه گذاری موجود در نوشته ها به استثنای چند مورد جزئی مقدور و آسان نمود و با اختراع صنعت چاپ و ترجمة کتاب مقدس به زبان انگلیسی و سایر زبانهای اروپائی از سدة پانزدهم میلادی به بعد شماره گذاری آیه ها ادامه پیدا کرد و امروز همان ترتیب با اندک تفاوتی در شماره گذاری آیه های کتب عهد عتیق حفظ شده است. شماره گذاری آیه های کتب عهد عتیق در سال ۱۴۴۰ میلادی توسط یک عالم یهودی بنام اسحق ناتان (Isaac Nathan) صورت گرفت و اولین شخصی هم که به شماره گذاری آیه ها در فصلهای کتب عهد جدید دست زد یک محقق مسیحی ایتالیائی به نام سانتس پاگنینو (Santes Pagnino) بود که در اوایل سدة شانزده اقدام به اینکار کرد اما روشی که بکار گرفته بود عمومیت پیدا نکرد. در سال ۱۵۵۱ میلادی بود که دانشور فرانسوی بنام رابرت استین (Robert Estienne) که چاپخانه هم داشت آیه های کتاب مقدس عهد جدید را به روش دیگری شماره گذاری نمود و این شماره گذاری همان تقسیم بندی آیه ای است که امروزه در اختیار داریم و اولین کتاب مقدس به زبان انگلیسی که هم باب ها و هم آیه های شماره گذاری شده را داشت به کتاب مقدس ژنو (The Geneva Bible) معروف است که در سال 1560 به چاپ رسید و از آن به بعد روش شماره گذاری باب ها و آیه ها در چاپ کتاب مقدس معمول و مرسوم گردید.

تقسیم بندی کتاب به باب ها و آیات و شماری گذاری آنها امر یافتن آیه ها را سهولت می بخشد اما در خیلی جاها هم این گونه تقسیم بندی ها با معنای متن انطباق پیدا نمیکند اگر فقط به یک آیه و یا یک فصل از کتابی قناعت کنیم. بدین جهت برای درک کامل متن هر کتابی لازم و ضروری است که آن کتاب در کاملیت خودش مطالعه شود.

عهد و پیمان خدا در کتاب مقدس

عهد در کتاب مقدس چیست و چرا این عنوان به قسمت اول و دوم کتاب مقدس داده شده است؟

از زمانهای بسیار دور بر طبق شواهد موجود، عهد و پیمان بین مردم، قبایل و یا ملتها، رسمی معمول بوده که با ادای سوگند طرفین و بهمراه قول وقرارهائی بسته میشده و دارای مراسم و تشریفات خاصی بوده است و تا زمان نقض شرایط و یا تعهدات آن، مورد احترام طرفین بوده و به قدرت خود باقی میماند. گاهی هم عهد و پیمانی بسته میشد یکطرفه که برای اجرای آن، هیچ قید و شرطی را برای طرف مقابل ملزم نمی ساخت.

عهد و پیمان ها در روزگار باستان، گاهی همراه با آداب و رسوم خاصی بسته میشدند مانند قربانی کردن یک حیوان که دو شقه میکردند یک شقه را طرفین عهد پخته و میخوردند و شقة دیگر را به احترام خدایان خود میسوزاندند. و در مواقعی هم طرفین عهد از لای تکه های قربانی که به ترتیب ویژه ای روی زمین چیده میشد رد میشدند. و یا اینکه خون قربانی را که خون عهد مینامیدند بر روی قربانگاه (مذبح) و طرفین عهد می پاشیدندکه بمنزلة پذیرش و تحکیم تعهدات عهد و اعلام وفاداری به سوگندی که در موقع بستن عهد، یاد میکردند که این عهد را نشکنند.

در بعضی مواقع هم، بستن عهد و پیمان همراه با علامت و یا نشانه ای بوده است که یاد آور قولی باشد که در موقع بستن عهد، یک طرف به طرف دیگر داده بود. در این مورد، نمونه هائی در کتاب مقدس داریم که شایان ذکر است. برای مثال رنگین کمان که نشان عهدی بود که خداوند با نوح بسته بود. یا ختنه، که علامت عهد خدا با ابراهیم و موسی بود. و یا تعمید که نشان عهد جدید خداوند در عیسی مسیح با تمام انسانها است.

تاریخ تمدن و فرهنگ ملتها، از معاهده ها و پیمانهای زیادی صحبت میکند که در گذشته با رسم و رسومی خاص مابین مردم و یا دولت ها بسته شده اند. و در دنیای امروز هم شاهد چنین پیمانهائی هستیم. در خود کتاب مقدس هم نمونه های زیادی از این قبیل عهدها داریم که بین فردی با فرد دیگر و یا قومی با قوم دیگر بسته شده است. اما پیمانهای دیگری هم هستند که خداوند با انسان بسته است. این پیمانهای الهی به عقیدة بسیاری از دانشوران و محققین، مهمترین موضوع اصلی و کانون نقشة الهی درکل کتاب مقدس است که در بطن آن، مفهوم ایجاد رابطة خدا با انسان در همة دوره ها در سرتاسرکتاب مقدس از طریق واژة «عهد» تعریف و بیان شده است و ما با درک عهد خدا با ابراهیم، اسحق و یعقوب می آموزیم که خدا میخواهد در ارتباط با او از طریق عهد، چگونه زندگی کنیم.

هرچند انسان با نافرمانی از فرامین خداوند، خود را اسیر شیطان کرد و گناه ورزید هرچند انسان در ادوار مختلف به دشمنی با خدا برخاست و تمرد کرد هر چند انسان مستحق شدیدترین مجازات در مقابل اعمال بد و گناه آلودش بود اما خداوند با فیض خودش در رحمت خویش، وعده داد که انسان گنهکار را نجات و رستگاری بخشد و این وعدة بازخرید انسان گنهکار در زمانهای مختلف و بوسیلة انبیای برگزیده ای چون نوح، ابراهیم، موسی و داوود تجدید و سرانجام در عیسی مسیح تکمیل و عملی گردید و علیرغم تفاوتهائی که این وعده ها و عهدهای الهی با همدیگر دارند همه از یک بافت بنیادی و یکپارچه ای سرچشمه میگیرند که به کلیة کتب مقدس از کتاب آفرینش گرفته تا مکاشفة یوحنا همبستگی و وحدت میبخشند و به همین دلیل کتاب مقدس یک کتاب کامل و یکپارچه ایست که مرحله به مرحله نقشة الهی را مکشوف میسازد.

قرنها قبل از اینکه خدا با ابراهیم عهدی ببندد با نوح عهد بست که دیگر دنیا را با سیل و طوفان از بین نبرد. بعد به ابراهیم سرزمین و قوم بزرگی را از طریق نسل او و برکتی را که شامل همة امتهای روی زمین خواهد شد وعده داد و از ابراهیم دعوت نمود تا با ایمانی کامل به این وعده ها پاسخ دهد، آنان را بپذیرد و به او بعنوان خداوند اعتماد کند. و در اطاعت ابراهیم در حفظ فرامین خداوند بود که برکت عهد به فرزندش اسحق و بعد هم به یعقوب انتقال یافت. خداوند در کوه سینا بعد از رهائی قوم بنی اسرائیل از بندگی مصریان، از طریق موسی وعده داد که سرزمین کنعان را به آنان ببخشد، خدای ایشان باشد و آنان را به عنوان قوم خود بپذیرد. در مقابل، خداوند از آنها انتظار داشت از شریعتی که او در کوه سینا به آنان بخشیده بود خالصانه و صادقانه اطاعت کنند. خدا از طریق عهد خود با قوم یهود، چنین قصد داشت که سایر اقوام با مشاهدة اطاعت و وفاداری آنان نسبت به خدا و برکت یافتن ایشان، بخواهند که به خدا نزدیک شده و جزئی از جماعت ایمانداران گردند. اما قوم بنی اسرائیل علیرغم اینکه یکصدا قول داده بودند «همة سخنانی که خداوند گفته است به جا خواهیم آورد» دچار لغزش شدند و عهد را شکستند و در گناه افتادند و به دلیل گناهان قوم بود که نیاز به کفاره پدید آمد و منجر به گذراندن قربانی برای آمرزش گناهان و مصالحه با خدا گردید.

به موجب عهد عتیق، نجات و ارتباط صحیح با خدا به وسیلة ایمانی بود که از طریق اطاعت از قوانین و نظام قربانی ها ابراز میگردید. هدف اصلی قربانی ها در عهد عتیق این بود که چون گناه، گنهکار را از خدای مقدس جدا میسازد تنها راه رهائی از بار سنگین گناه و مصالحه با خدا، فقط با ریختن خون حاصل میشود و گنهکار از این طریق است که میتواند بخشش از گناه را دریافت کند. قربانی ها راه نزدیکی قوم یهود به خدا را از طریق ایمان، اطاعت و محبت فراهم میساختند ولی از همه مهمتر، قربانی ها در عهد عتیق نشانه و یا سایه ای از قربانی کامل عیسی مسیح به عنوان کفارة گناهان همة انسانها بودند.

خون مسیح که بر روی صلیب ریخته شد کفاره ای است که خدا به صورت ابدی برای انسان مهیا ساخته است و برای همیشه گناهان را دور میسازد. مسیح بعنوان قربانی کامل و بی عیب تاوان کامل گناهان همة ما انسانها را پرداخت کرد و با کفارة خود خشم خدا را دور ساخته ما را با او آشتی داده و رابطة ما را با او تازه میسازد. بنا براین پس از مرگ وی بر صلیب دیگر نیازی به قربانی کردن حیوانات نیست.

جمع آوری شده به دست رضا نراقی و هادی شجاعی