مطالعة کتاب مقدس ۴
اقتدار، درستی و اعتبار کتاب مقدس
افرادی هستند که ادعا میکنندکتاب مقدس مسیحیان کتابی نیست که قابل اعتماد و اعتبار باشد چون دست خورده است، تعالیمش منسوخ شده، افسانه ای بیش نیست، دارای اشتباهات علمی و تاریخی است و پر از تناقض میباشد. بسیاری از این افراد درواقع کسانی هستند که در این مورد مقداری اطلاعات ناقص و نادرستی را جسته وگریخته از این و آن شنیده و بدون آنکه خود در این باره کوچکترین تحقیقی یا مطالعه ای انجام داده باشند قبول کرده اند که کتاب مقدس کتابی تغییریافته ودست خورده است. دلیلی که این افراد بر ادعای خود دارند این است که چون طومارهای اصلی از بین رفته و دیگر هیچ اثری از آنها باقی نمانده و کتب حاضر هم نتیجة ترجمه ها و یا رونویسی از رونویسی های متعدد قدیمی است بنابراین چنین کتابی با متن حاضر نمیتواند معتبر و موثق باشد.
قدرت قابلیت تبدیل (دگرگون سازی درونی) این کتاب و دوام و پایداری اش تا به امروز علیرغم تلاش های بسیار زیاد مردمانی که در طول قرنهای متمادی سعی بر از بین بردنش کرده اند، کشف آثار باستانی غنی در خاور میانه و اشیای حفاری شده متعلق به دوران و مناطق ذکر شده در کتاب مقدس، پیدایش کتیبه ها و کتب خطی متعدد، توسعه و پیشرفت علم باستان شناسی مخصوصا در ۱۵۰ سال گذشته که در بسیاری زمینه ها اطلاعات و توضیحات بسیار مفید و مفصلی را در روشن سازی مطالب و تصدیق پیام و درستی مضمون و مندرجات کتب عهد عتیق و جدید ارائه میدهند و یا پیشرفت های علمی دیگر در زمینه های مختلف نه فقط از اعتبار این کتاب کم نمیکنند بلکه روز بروز بر اعتبارش نیز می افزایند.
در این باره که آیا کتاب مقدس مسیحیان تحریف شده یا نه، برای روشن شدن مطلب و آگاهی بیشتر مقاله ای از برادر آرمان رشدی عینا در زیر درج میگردد.
» آیا کتاب مقدس تحریف شده؟
مقدمه
در میان ما ایرانیان، بسیار شنیده میشود که کتب مقدس مسیحیان دست خورده است، یا بهعبارت دیگر، تحریف شده است. در این مقاله، خواهیم کوشید این موضوع را مورد کنکاش قرار دهیم و پاسخی برای آن بیابیم.
تحریف یعنی چه؟
پیش از بررسی و پاسخگویی به این مسأله، باید دید که مقصود از تحریف چیست. کلمة تحریف هم ریشه است با انحراف. در واقع، مدعیان تحریف کتاب مقدس معتقدند که متن اصلی بعدها دست خورده و افراد مغرض آن را بهخاطر منافع خود تغییر دادهاند.
مقصود از تحریف این است که عدهای در متن مقدس یک دین یا هر کتاب دیگری دست برده باشند. معنی دیگر تحریف میتواند این باشد که رهبران هر دینی، پیام اصیل آن دین را بههنگام تعالیم خود مورد تحریف قرار دهند.
معتقدان به تحریف کتاب مقدس میگویند که کتاب هر دینی تا ظهور پیامبر بعدی دست نخورده باقی مانده، اما پس از ظهور پیامبر جدید، از میان رفته است و آنچه امروز در دست است، متن اصلی آن کتابها نیست.
چرا چنین ادعایی؟
دلیل چنین ادعایی از سوی این قبیل افراد این است که برخی مطالب کتاب مقدس مسیحیان با اعتقادات خودشان همخوان و همسو نیست. لذا برای توجیه این اختلاف، این ادعا را مطرح میسازند.
نظر دانشمندان
مسألة تحریف هیچگاه پایة علمی نداشته است، بلکه فقط از سوی آن دسته از معتقدین به خدا و کتب وحیانی مطرح شده که مندرجات کتابمقدس را با معتقدات خود متناقض مییابند.
دانشمندان و پژوهشگرانی که به وجود خدا و امکان سخن گفتنِ او با انسان معتقدند، یا بهعبارتی سادهتر ادیان را وحی الهی میدانند، به هیچ مدرک و سندی دست نیافتهاند که دلیلی باشد بر اینکه متن کتاب مقدس (عهدعتیق و عهدجدید) در طول زمان در اثر غرض ورزیهای اصحاب دین، دستخوش تغییر شده باشد. برعکس، ایشان به مدارکی دست یافتهاند که ثابت میکند کتاب مقدس در طول قرون و اعصار با چه دقت وسواسگونهای نسخهبرداری شده و به زمان ما رسیده است. در این زمینه، در بخش پایانی این مقاله توضیح مختصری داده شده است.
و اما در مورد دانشمندان ملحد و منکر خدا! از حدود ۳۰۰ سال گذشته، عدهای از دانشمندان غربی اعتقاد خود را به خدا یا ماوراء الطبیعه یا دخالت خدا در امور بشر یا ظهور پیامبران الهی یا معجزات از دست دادند؛ اینان حملاتی بس سهمگینتر از ادعای » تحریف » بر کتابمقدس وارد آوردهاند و میآورند. آنان بهیکباره منکر این شدهاند که کتاب مقدس مکاشفة الهی و کلام خداست. ایشان مندرجات کتاب مقدس را یکسره افسانه و تخیلات میپندارند و امکان هر نوع دخالتِ خدا در امور بشر و وقوع معجزات را نفی میکنند. خداشناسترینِ این دسته از دانشمندان بر این باورند که فقط نکات اخلاقی کتاب مقدس قابل پذیرش است، وگرنه ماجرای طوفان نوح و ظاهر شدن خدا بر موسی بر کوه سینا و تولد عیسی از یک دختر باکره و … همه افسانه است.
این دسته از دانشمندان، نه فقط کتاب مقدس را بلکه هر کتاب مذهبی دیگری را که حاوی معجزات باشد یا ادعای وحیانی بودن بکند، بالکل رد میکنند. اما هیچیک از آنان هیچگاه این ادعا را عنوان نکرده است که کتاب مقدس مسیحیان یا کتب آسمانی دیگر، در ابتدا وحیانی و اصیل بودهاند، اما بعدها مورد تحریف قرار گرفتهاند.
بررسی مسأله
آیا اساساً امکان تحریف کتب آسمانی وجود دارد؟
اگر معتقد باشیم که کتاب مقدس مسیحیان را در آغاز خدا برای ارشاد و رستگاری بشر الهام فرموده، و برای این منظور، انبیا را گسیل داشته، آیا اساساً منطقی است که تصور کنیم چنین خدای مهربان و درضمن قدرتمندی اجازه دهد که هر کسی بهخاطر سلیقه یا منفعت خود، کتاب خدا را تحریف کند؟
برای کسی که معتقد است کتب مذهبی در ادیان ابراهیمی از جانب خدا بر انبیا نازل شده، اساساً غیر منطقی است که تصور کند آنها تحریف شدهاند. اعتقاد به تحریف کتب مذهبی، بهطور غیرمستقیم به این معنی است که خدایی که کلامش را برای رستگاری بشر عطا کرده، توانایی کافی برای حفظ آن را ندارد و اجازه میدهد کلامش بهدست اشخاص نااهل بیفتد و تحریف شود. اگر معتقدیم خدای قادر مطلق کلام خود را نازل کرده و هدفش این بوده که بشر را از طریق آن رستگار سازد،
چگونه امکان دارد اجازه چنین کاری را بدهد؟
آیا او قدرت حفظ کاری را ندارد که خود انجام داده است؟
آیا کلام او برای خودش تا این حد بیارزش است؟
آیا خدا نسبت به کلام خود میتواند بیتفاوت باشد؟
پس بهعبارت بهتر، باید گفت که اعتقاد به تحریف کتب آسمانی، در واقع کفر به خداست!………..
آنچه که همة مؤمنین به خدا به آن ایمان دارند، بیشک این است که این خدا آنقدر قدرت دارد که کلام خود را از گزند روزگار و افراد مغرض حفظ کند.
بعضی میگویند که وقتی خدا پیامبر جدیدی میفرستاده و کتب پیش از او منسوخ میشده، دیگر توجهی به آن کتابها نداشته و اجازه داده که تحریف شوند. در پاسخ باید گفت که در ادیان ابراهیمی، هر پیامبر جدیدی که ظهور کرده، بدون استثنا رسالت خود را بر پایة کتب آسمانی قبلی استوار کرده است. یعنی نه فقط به آنها استناد و اشاره کرده، بلکه آنها را مورد تأئید قرار داده، و رسالت خود را دنبالة رسالت آن انبیا دانسته است. پس اگر پس از ظهور یک پیامبر جدید، قرار باشد کتب قبلی تحریف شوند، چه کسی میتواند ادعای این پیامبر جدید را به محک آزمایش بزند و آن را با کتب قبلی مقایسه کند؟ اگر هر کتاب دینی با ظهور پیامبری جدید از میان رفته باشد، در مقابل وجود این همه نسخههای خطی قدیمی چه باید گفت، نسخههایی که ثابت میکنند این کتابها تحریف نشدهاند.
با چه انگیزهای؟
اما اساساً چه انگیزهای برای تحریف کتاب مقدس وجود داشته است؟
مغرضین با چه هدفی میخواستهاند کتاب مقدس را تحریف کنند؟
معمولاً گفته میشود که افراد مغرض برای آنکه کارها و رفتار خود را بر اساس کتاب مقدس توجیه کنند، آن را تحریف کردهاند. واقعیت امر این است که اگر کسی بخواهد برخلاف احکام کلام خدا رفتار نماید، نیازی ندارد آن را تحریف کند. کافی است آن را بهگونهای وارونه تفسیر کند. در طول قرون متمادی، اکثریت مردم بیسواد بودند یا بهخاطر نبودن دستگاه چاپ و گران بودنِ نسخ خطی، کتاب مقدس را در اختیار نداشتند؛ لذا تحریف شفاهی کلام خدا بسیار آسان بود و نیازی به تحریف اصل کتاب نبود.
مگر در تمام طول تاریخ کلیسا، رهبرانی نبودهاند که بر خلاف دستورات انجیل رفتار کردهاند؟
آیا همه آنها انجیل را تحریف کردهاند؟
آیا وقتی در قرون وسطی› کلیسا بر خلاف دستور محبت مسیح، اقدام به جنگهای صلیبی کرد، گفتههای مسیح در مورد محبت و بخشش دشمن را تحریف کرد؟
نه! دستور مسیح در کتاب در جای خود محفوظ بود، و رهبران مسیحی بر خلاف آن عمل میکردند و عمل خود را بهگونههایی دیگر توجیه مینمودند که بحث در مورد آن در این مختصر نمیگنجد.
اما درست در همان دورۀ جنگهای صلیبی، رهبرانی خداترس نیز بودند که این عمل را محکوم میکردند یا کلاً بر اساس کتاب مقدس علیه اقدامات پاپها اعتراض میکردند. اکثر آنها نیز بهخاطر اعتراض خود کشته شدند. تازه اگر علت تحریف این بوده که رهبران مسیحیت میخواستهاند اعمال خود را توجیه کنند، در اینصورت کتاب مقدس میبایست » در هر دوره زمانی » بهخاطر منافع رهبران » همان دوره « مجدداً تحریف شود. به این ترتیب، کتاب مقدسی که اکنون در دسترس است، میبایست بارها و بارها مورد تحریفهای متعدد قرار گرفته باشد. آیا واقعاً چنین بوده است؟ خوشبختانه کشفیات باستانشناسی ثابت کردهاند که کتابی که امروز در دست است، همانی است که در سده اول نیز در اختیار مسیحیان قرار داشته است. برای بحث بیشتر در این زمینه، به بخش پایانی این مقاله مراجعه بفرمایید.
امکان تحریف عهدعتیق
چند سؤال مهم
مهمترین سؤال: چه کسانی تحریف کردهاند و در چه زمانی؟
اعتقاد به تحریف عهدعتیق (تورات و زبور و کتب انبیا) مستلزم این است که معتقد باشیم که این کتاب را جانشینان موسی تحریف کردهاند. برای مثال، آیا میتوان معتقد بود که یوشع، آن مرد غیور و جانشین بلافصل موسی، تورات را تحریف کرده باشد؟
اما شخصی ممکن است بگوید که نه جانشینان بلافصل، بلکه سالها بعد، رهبران منحرف دست به چنین عملی زدهاند. در اینصورت باید معتقد بود که مثلاً رهبران دین یهود، همگی بهیکباره منحرف و فاسد شدند و هیچ شخص خداترسی دیگر در میانشان باقی نمانده بود! چنین تصوری، هم خلاف عقل است و هم خلاف شهادت تاریخ. به شهادت تاریخ، در همه دورههای عهدعتیق، انبیایی بودند که به حکام ستمکیش زمانه اعتراض میکردند که رفتارشان بر خلاف حکم تورات است. پس نتیجه میشود که اولاً آنها متن درست تورات را در دست داشتند، و ثانیاً بر اساس آن میتوانستند رفتار درست را از نادرست تشخیص دهند. این انبیا معمولاً در راه اعتقاد و افشاگریشان کشته میشدند و نبی دیگری جایشان را میگرفت. نتیجتاً در میان قوم یهود همواره کسانی بودند که نسبت به کتب مقدسة شان تعصب و غیرت داشتند و تا پای جان در راه حفظ آن میکوشیدند.
بعضی ادعا میکنند که در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد، زمانی که پادشاه بابل، یهودیان را به بابل به اسارت برد و اورشلیم و معبد بزرگ یهود را ویران ساخت، نسخ تورات و نوشته های انبیا نیز از میان رفت. چنین امری از نظر تاریخی صحت ندارد. نبوکدنصر، پادشاه بابل، پیش از ویرانی اورشلیم، نخست نجبا و دانشمندان و بزرگان قوم یهود را به بابل منتقل کرد. اینان کتب مقدسه خود را با خود بردند و میراث خود را حفظ نمودند. انبیای بزرگی همچون دانیال و حزقیال و زکریا از این جملهاند. این انبیا در دیار غربت، دائماً به کتب تورات و نوشته های انبیا اشاره کردهاند و بر اساس آنها گناهانشان را به ایشان هشدار دادهاند؛ این امر در کتابهایشان منعکس است.
در دورههای بعدی، یعنی چهار قرن پیش از میلاد که قوم یهود تحت استعمار و استثمار فرمانروایان یونانی و رومی قرار داشتند، بارها کتب مقدسة شان مورد تهاجم قرار گرفت، طوری که اگر نسخهای از تورات و نوشته های انبیا نزد کسی یافت میشد، مجازاتش اعدام میبود. با این حال، به شهادت تاریخ، افرادی بودند که با شجاعت این کتب را پنهان ساخته، حفظ نمودند.
گواهی و تأئید عیسی مسیح
مهمتر از همه اینکه عیسی مسیح رسالت خود را بر اساس پیشگوییهای عهدعتیق (یعنی تورات و کتب انبیا) آغاز کرد. او در موعظه بالای کوه فرمود: « گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود » (متی 5: 17 و 18 ترجمه قدیمی). او همواره از عهدعتیق نقل قول میآورد و آن را کلام جاودانی خدا میدانست. او تمام تعالیم خود را بر شالودۀ عهدعتیق استوار میکرد. در مباحثاتش با ملایان یهود نیز از عهدعتیق حجت میآورد. بدون عهدعتیق او چگونه میتوانست ادعا کند و ثابت نماید که همان مسیحای موعود است.
پس از عروج مسیح به آسمان، رسولان برگزیدۀ او نیز عهدعتیق را اساس کار و تبشیر خود قرار دادند. آنان بر اساس عهدعتیق به یهودیان ثابت میکردند که عیسای ناصری همان مسیحای موعود در عهدعتیق میباشد. برای رسولان مسیح، عهدعتیق کلام مقدس و غیرقابل تغییر خدا بود. این امر بیانگر آن است که تا زمان عیسی مسیح و رسولانش، عهدعتیق تحریف نشده بوده، چرا که در اینصورت ایشان آن را اعلام میداشتند.
امکان تحریف عهدجدید
چند سؤال مهم
تحریف؟ چه زمانی، چه کسی، کجا؟
حال ممکن است کسی بگوید که خودِ عهدجدید (انجیل) تحریف شده، در نتیجه تمام اشارات مسیح به تحریف عهدعتیق نیز از آن حذف شده است! خصوصاً با توجه به اینکه عیسی مسیح خود چیزی ننوشت و رسولان او بودند که شهادت عینی خود را نوشتند و کتاب عهدجدید را بهوجود آوردند.
در اینجا باید به یک نکته بسیار مهم توجه داشت. در روزگار عهدجدید، کتابت دیگر امری رایج بود. بشر دیگر از لوحهای گِلی یا سنگی برای نوشتن استفاده نمیکرد، بلکه از کاغذهایی که از گیاهی بهنام پاپیروس درست میشد. برای نوشتن متون مقدس یا درباری نیز، پوست حیوانات، بهخاطر دوام بیشترشان، مورد استفاده قرار میگرفت. تعداد افراد تحصیلکرده نیز در سرزمینهای تحت سلطة امپراتوری روم نیز بسیار بود. یهودیان، بهخاطر اعتقادات مذهبیشان، کودکان خود را به کنیسهها میفرستادند تا کتب مقدسه و خواندن و نوشتن بیاموزند. بههمین جهت، نوشتههای رسولان مقدس عیسی مسیح، بهخاطر اهمیتشان خیلی سریع نسخهبرداری میشد و در کلیساهای نقاط مختلف جهان آن روزگار، بهعنوان نوشتههای مقدس مسیحیت حفظ میشد.
امیدواریم هیچیک از معتقدین به تحریف عهدجدید، بر این باور نباشند که خودِ رسولان برگزیدۀ عیسی مسیح دست به تحریف گفتههای مسیح یا نوشتههای خود زدند. اکثر رسولان مسیح در راه اعتقاد خود و تبشیر و تبلیغ آن بهطرز فجیعی شکنجه و کشته شدند. چطور چنین افرادی میتوانستند گفتههای مسیح را تحریف کنند و جان خود را در راه اعتقادی از دست بدهند که خودشان نیز میدانستند دروغ است و « من در آوردی »؟ بعلاوه، اعتقاد به اینکه رسولان زندگی و تعالیم مسیح را تحریف کردند، بهمنزلة اعتقاد به این است که عیسی در انتخاب رسولان خود اشتباه نمود و افرادی ناصالح و فاسد را برگزید. امیداوریم کسی چنین اعتقادی نداشته باشد، چرا که این امر کفر به خدا و مسیح او است. مسیح میدانست چه کسانی را انتخاب میکند. او حتی از آغاز میدانست که یکی از شاگردانش، یهودای اسخریوطی، به او خیانت خواهد کرد، با اینحال، او را نیز برگزید و به او نیز مجال توبه داد. او در انتخاب خود اشتباه نکرد.
لذا در شرایطی که این نوشتههای مقدس در اقصاء نقاط جهان پخش شده بود، اگر یکی از رهبران در گوشهای از دنیا قصد میکرد که این کتب را تحریف کند، چیزی نمیگذشت که عملش برملا میشد و خودش نیز رسوا. اگر کسی ادعا کند که رهبران جهان مسیحیت، در یکی از دورههای تاریخ کلیسا، « همگی » و « در همه جا » و « بهیکباره » فاسد و منحرف شدند و تصمیم گرفتند که نوشتههای مقدس رسولان را تحریف کنند، باید پذیرفت که چنین فرضی نه منطبق با عقل است، و نه منطبق با شهادت تاریخ!
آیا تمام مطالب عهدجدید تحریف شده است؟
علاوه بر همة اینها، باید پرسید کدام قسمتهای عهدجدید تحریف شده است؟ آیا همة کتاب؟ این منطقی نیست که بگوییم تمام خطوط و کلمات کتاب عهدجدید دستخوش تغییر شده است. بعضی ممکن است بگویند که بعضی از قسمتهای خاص عهدجدید تحریف شده است. اگر چنین باشد، اولاً باید مشخص کرد که این قسمتها کدامند، ثانیاً نتیجه میگیریم که بقیه قسمتها دست نخوردهاند!
بیپیرایگی و سادگی مطالب کتابمقدس
معمولاً وقتی کسی داستانی جعلی میسازد، سعی میکند با شاخ و برگهای عجیب و غریب آن را به پیراید. اما ماجراهای کتابمقدس، حتی حیرتانگیزترین آنها نیز چنان بیپیرایه و بیتکلف است که انسان را از صداقت نویسنده مطمئن میسازد.
برای مثال، ماجرای باز شدن دریا در زمان موسی بسیار ساده بیان شده است. جریان بارداری مریم عذرا از روحالقدس نیز در نهایت بیپیرایگی شرح داده شده است.. .,
جمع آوری شده به دست رضا نراقی و هادی شجاعی