خدایا عشق تو آتش به جان زد
نه بر تن بلکه روح و روان زد
فروزان گشتم از این عشق سوزان
چو شمعی مُشتعل گرم و فروزان
تمام عیب ها از من به در شد
ز عشقت ناگهان شوری بسر شد
من آدم بودم و میراث آدم
گناه آلوده می کردم دمادم
شریعت راه بر ما باز کی کرد؟
همه رنگ و ریا بود و غم و درد
و ما حیران چه باید کرد آخر ؟
همیشه در خیال راه دیگر
تو را از آسمان دل بر بشر سوخت
بدنیا شد مسیح و آتش افروخت
زد آتش بر همه بنیاد هستی
بسوزاند در آن زشتی و پستی
ز مولودش جهان پُر نورتر شد
خیال و وهم و تاریکی ز سر شد
گناهان بشر را جُملگی بُرد
شریعت رنگ و کینه جُملگی مُرد
به فیض خود بنا کرد خلقتی نُو
که اُمید بشر باشد در آن ، تو
مسیحا مُنجی نوع بشر شد
رهی بهر رسیدن بر پدر شد
به خون خود گناهان بشر بُرد
غرور و جهل در ذات بشر مُرد
به میلادش مسیحا همچو خورشید
شُد و بر عالم پُر جهل تابید
جهان از نور او رنگین کمان شد
پُر از عشق و محبّت بی گمان شُد
میلاد مسیح برهمۀ ایمانداران مبارک باد آنان که با یکی شدن با خداوندمان عیسی مسیح خوشا بر احوالان عالم گشته اند ، و از پرتو نور مقدّس او فرزندان نور شده تا براین جهان که سایۀ تاریک شیطان بر آن چیره شده بتابند و با رفتارشان آرامش خداوندمان عیسی مسیح را به این جهان که پیروان پیغمبران دروغین آرامش را از آن سلب کرده ارزانی دارند .